روش های برند سازی که باید انجام داد
- تاریخ :
- دسته بندی : فروش برند مقالات / فروش برند آماده مقاله
- بـازدید : 260
- نظـرات : 0
- نـویسنده : javad
چگونه برندسازی کنیم تا کسب و کارمان به چشم بیاید؟
سالها از راه اندازی کسب و کارتان میگذرد اما اکنون درجا میزنید! تاکتیکهایی که برای مشتریانتان به کار میبردهاید دیگر جواب نمیدهند. احساس میکنید کسب و کارتان دیگر مانند گذشته توی چشم نیست و اکنون مجبورید برای فروش به هر کاری تن دهید.
حقیقت این است که بعضی از برندها پس از مدتی رنگ میبازند، حال آنکه بعضی از برندها خود را به خوبی با شرایط وفق میدهند و به رشد خود ادامه میدهند. خیلی به خودتان به خاطر وضعیت کسب و کارتان سخت نگیرید. به جایش، تصمیم بگیرید که به نتایج معمولی تن ندهید و زمان بیشتری را به ساخت برندتان اختصاص دهید. برای اینکه کسب و کارتان در میان این همه رقیب سری در سرها درآورد باید فراموش ناشدنی باشید. اما چگونه؟در این مقاله، به بعضی از تاکتیکها میپردازیم که تاریخ انقضا ندارند. اگر این تاکتیکها را درست به کار ببندید، رقیبتان نمیتواند آنها را کپی کند. حالا ببینیم چگونه برندسازی کنید تا کسب و کارتان به چشم بیاید.
۵ روش برند سازی شخصی یا پرسونال برندینگ
۱. قاپ مخاطبانتان را با حقیقت بدزدید.
حقیقت همیشه میدرخشد.حتی بدون فناوریهای امروزی، آدمها همیشه راهی برای پیدا کردن راست و دروغ داشتند. و حالا که همه در رسانههای مجازی حضور فعالی دارند، پشت کردن به حقیقت کار دشواری است.
بعضی از کسب و کارها وسوسه میشوند و برای رسیدن به سود سریع و آنی حاضر میشوند به حقیقت پشت کنند و به مشتریان خود دروغ بگویند. اما در درازمدت واقعاً ارزشش را ندارد. این قبیل روشهای غیراخلاقی برای کسب و کارهایی که میخواهند نامشان بر سر زبانها بیفتد و به نیکی از آنها یاد شود جواب نمیدهد.
حتی امکان مرجوع کردن محصول را برای مشتریانتان فراهم کنید و سر قولتان بمانید. همواره محتوای ثابت و مشخصی عرضه کنید و به برندتان وفادار بمانید.
برای مثال، اگر خدمات مربیگری (coaching) به کارآفرینان عرضه میکنید، از برندهای بی ربط حمایت مالی نکنید. به محض اینکه از مراقبت و توجه به برندتان دست بکشید، مخاطبتان متوجه خواهد شد. آن گاه در مورد شرافت شما تردید خواهند کرد و اعتمادشان را به برندتان از دست خواهند داد.
اما اگر اعتماد مشتریتان را به دست آورید، رفته رفته میان جمع رقیبانتان برجسته میشوید. مشتریان نیز که میدانند شما درستکار هستید، هنگام خرید از شما احساس امنیت میکنند.
۲. داستانی را به اشتراک بگذارید که هیچ کس نتواند آن را کپی کند.
چند دهه پیش، یک برند بدون تک بودن هم میتوانست از شکست جان به در ببرد. چون آن زمان راه اندازی کسب و کار برای همه ممکن نبود. یا باید پول و پله کافی میداشتید و یا از اعتبار زیادی برخوردار میبودید.امروزه، فناوری بسیاری از این موانع را از میان برداشته است. برای مثال، این روزها حتی یک دانشجو هم میتواند در یک هفته یک پادکست راه بیندازد. میتواند در چند ساعت وبسایتی ایجاد کند و چند اپیزود پادکست ضبط کند. اگر در کارش سمج باشد، میتواند پس از مدتی دنبال کنندگان زیادی به دست آورد و از طریق حامیان مالی به درآمد برسد.
درست است که این خبر خوبی برای کارآفرینان باانگیزه است، اما به این هم توجه کنید که هیچ زمانی تا این اندازه رقابت وجود نداشته است. چیزی نگذشته بقیه کسب و کارها شروع به کپی برداری از ایده شما میکنند. اما آنچه هیچ کسب و کاری نمیتواند از شما بدزدد داستانتان است.
به همین دلیل است که باید داستان خود را با مخابتان در میان بگذارید.
برای مثال اگر بلاگی در زمینه کسب درآمد دارید، با خوانندگانتان در میان بگذارید که چگونه دشواریهای مالی را پشت سر گذاشتید. اگر یک کسب و کار نویسندگی فریلنس دارید، برایشان بگویید که چگونه از پس فلج قلم برآمدید. هر چه مخاطبانتان بیشتر با شما همذات پنداری کنند، بهتر.
بدون داستان، کسب و کار شما نخواهد توانست از رقیبان متمایز شود. و با کپی کردن داستان موفقیت آمیز دیگر کسب و کارها، تنها به موفقیتی کوتاه مدت دست خواهید یافت.
۳. از اختراع دوباره هر چیزی دست بردارید.
حتماً شنیدهاید که راز متمایز بودن در اصالت داشتن است. این گفته تا حدودی درست است، اما نه درمورد چیزی که همین الان هم عملکرد خوبی دارد.مثلاً وقتی رقیبتان پادکستی دارد که در حوزه کاری شما موفقیت آمیز است، شما هم میتوانید از همین روش استفاده کنید. اگر پادکست جواب میدهد، دیگر به دنبال جایگزینهای بهتر از پادکست نباشید.
چرا؟
چون اتلاف وقت است. در عوض، آن چه را که همین الان تأثیرگذار است کپی و آن را از آن خود کنید. مثلاً در مورد پادکست ببینید در چه حوزههایی میتوانید آن را بهبود ببخشید و آن را با برند خود سازگار کنید. اما حواستان باشد که چیزی که عوض دارد، گله ندارد. یعنی رقیبتان هم میتواند درست همین کار را با ایدههای شما بکند.
این است که وفادار بودن به برندتان و صداقت داشتن با مخاطبانتان این قدر اهمیت دارد. در این صورت، رقیبتان نخواهد توانست ویژگیهای منحصربفرد شما را کپی کند.
۴. به خاطر تک بودنتان به چشم بیایید.
دست از تلاش برای کمک کردن به کل دنیا بردارید و به جایش تمرکز خود را بر روی کمک به گروه خاصی بکنید.میفهمم، دلتان میخواهد به همه کمک کنید چون میخواهید به کسب و کار خود رونق بدهید. اما واقعیت این است که اگر قرار باشد به ساز همه برقصید، به ساز هیچ کس نخواهید رقصید.
مثلاً یک آژانس بازاریابی را در نظر بگیرید که به کسب و کارها برای معرفی محصولاتشان کمک میکند. این آژانس هیچ فرد خاصی را مخاطب قرار نمیدهد، بلکه هر از گاهی در طول سال به فروشی میرسد.
اما اگر آژانس بازاریابی مشابهی تمرکز خود را بر گروه هدف بنگاههای املاک قرار دهد چه؟ فرض کنید یک بنگاه املاک به دنبال یک آژانس بازاریابی میگردد تا کسب و کارش را معرفی کند. فکر میکنید سراغ چه آژانس بازاریابی خواهد رفت؟ به همین دلیل است که پیدا کردن یک گوشه/جاویژه/ نیچ در بازار (niche) برای متمایز شدن از دیگر رقیبان ضروری است.
ببینید به کار کردن با کدام دسته از مشتریان علاقه بیشتری دارید و کدام دسته از مشتریان درآمد بیشتری برایتان به همراه خواهد آورد. به محض اینکه دادههای کافی گردآوری کردید، تمرکز خود را بر خدمت رسانی به مشتری ایدهآل خود بکنید.
انتظار نتایج آنی نداشته باشید، زیرا این تغییر رویه ساده نخواهد بود. اگر در حال حاضر مخاطبان تک و توک و پراکنده دارید، آرام آرام مسیر خود را به سمت مخاطبان خاص تغییر دهید. انتخاب گوشهای از بازار برای دست و پا کردن مشتریان و طرفداران دوآتشه اقدامی ضروری است.
۵. برندی باشید که هر کس بتواند به آن اتکا کند.
اینکه برندی باشید که مشتریانتان بتوانند به آن اتکا کنند کم چیزی نیست. چند بار پیش آمده محصولی بخرید که از پس وعده وعیدهایش برنیامده باشد؟ یا به خدماتی متوسط بسنده کرده باشد؟فرارفتن از انتظارات مشتریان روشی مطمئن برای متمایز کردن برندتان است.
مطالعات روانشناسی نشان میدهد که وقتی چیز رایگانی به دیگران میدهید، آنها درصدد جبران برمیآیند. مشاوره رایگان، کتاب الکترونیک رایگان یا محتوای باکیفیت رایگان به مشتریان خود عرضه کنید. در نهایت، آنها نیز از جان و دل لطف شما را جبران خواهند کرد.
ببینید رقیبانتان چه کار میکنند و از پیشنهادهای ویژه آنها پیشی بگیرید. مثلاً اگر رقیبتان مشاوره رایگان ۱۵ دقیقهای به مشتریان خود میدهد، شما آن را ۳۰ دقیقه کنید. وقتی تمرکز خود را بر کمک به دیگران قرار میدهید، مشتریان حواسشان هست و متوجه میشوند.
مأموریت خود را این بگذارید که دغدغهتان نخست، خدمت رسانی به مشتریانتان باشد و بعد سود مالی. درست است، کسب و کار فقط فروش نیست، کمک به مشتریان برای رسیدن به خواستههایشان نیز بخش مهمی از آن است.
۴ اشتباه در برندسازی که می تواند منجر به از دست دادن مشتریانتان شود
در این مطلب هدف اصلی ما توجه به برخی از اشتباهات بزرگ در زمینه برندسازی است. این اشتباهات برندهای تازه کار و کارکشته را به یک اندازه درگیر می سازد.
۱- عدم بیان تاثیر محصول بر روی زندگی مشتریان
محصول اصلی هر برند باید به پرسشی اساسی پاسخ دهد: «چه چیزی در آن برای من نهفته است؟» برندهای تازه کار به طور معمول علاقه مند به تولید محصولاتی با جزییات بسیار زیاد هستند. به این ترتیب چند سال نخست فعالیت آنها پر از تبلیغات و کمپین های پرزرق و برق برای محصولات شان است. با این حال چنین برندهایی نسبت به بیان تاثیر محصول شان بر روی زندگی مشتریان بی توجه اند. بدون تردید بیان اهمیت یک محصول برای خریدار بسیار بالاست. به ویژه برای برندهای فعال در زمینه تکنولوژی که باید مخاطب را نسبت به خرید محصول قانع کنند.
اشتباه بسیاری از برندها تصور مشتریان به عنوان «افرادی حرفه ای» در صنعت شان است. به این ترتیب با خیال راحت فقط به معرفی اجمالی محصولات می پردازند. در حقیقت، فروش یک محصول به معنای فروش مزیت های آن برای خریدار است. به عنوان مثال، اگر لپ تاپ تازه من دارای ۶۴ گیگ رم باشد، تاثیر آن به چه صورت خواهد بود؟ مشتریان لپ تاپ من باید از تاثیر این مقدار رم بر روی کارهای روزانه شان آگاهی یابند. در اینجا بحث استفاده از خلاقیت در راستای یافتن راهکارهایی برای توسعه تجربه مالکیت محصول مان از سوی خریدار است. این امر فقط از طریق معرفی مزیت ها و تاثیر محصول مورد نظر بر روی زندگی خریدار صورت خواهد گرفت.
۲- حضور در بازارهای غیرتخصصی برندمان
هیچ برندی توانایی فروش همه طیف از محصولات را ندارد. شاید خنده دار به نظر برسد، با این حال بسیاری از برندهای بزرگ اشتباه مربوط به حضور در بازارهای غیرتخصصی و تلاش برای تولید همه محصولات ممکن را انجام می دهند. امروزه مشتریان از تحصیلات و منابع اطلاعاتی بسیار بیشتری بهره می برند. به همین دلیل یافتن نقاط ضعف محصولات برندهای بزرگ برای آنها چندان دشوار نیست. به عنوان مثال، اگر برند کوکاکولا شروع به تولید اتومبیل های لوکس کند، چه واکنشی در مشتریانش ایجاد خواهد شد؟ به طور مشابه اگر برند پیتزا هات سراغ تولید گوشی هوشمند برود، چه سرنوشتی در انتظارش خواهد بود. برندسازی درست به معنای استقرار همیشگی در محدوده تخصص شرکت مان است. در اغلب اوقات برندهای بزرگ برای توسعه کسب و کارشان به سراغ بازارهای مرتبط با حوزه تخصص شان می روند. به این ترتیب میزان ریسک توسعه برند به حداقل می رسد. برخلاف تصور بسیاری از صاحبان کسب و کار، امکان فعالیت به عنوان یک برند متخصص در تمام زمینه ها وجود ندارد. درست به همین خاطر مشاهده بازار داغ یک محصول در صنعتی دیگر نباید موجب ترغیب شرکت مان برای حضور در آن صنعت شود. در غیر این صورت ریسک های زیادی برای برندمان به وجود می آید.
۳- از دست دادن مزیت برندمان
بدون تردید هر چیزی باید در زمانی مشخص تغییر کند. این طبیعت زندگی ماست. یک محصول بسیار موفق نیز پس از گذشت چند سال قدیمی می شود. وقتی یک برند در مقابل نوآوری ها و دستاوردهای تازه تکنولوژی مقاومت می کند، دیر یا زود در نگاه مشتریان خود با صفت هایی نظیر قدیمی و کهنه شناخته خواهد شد. شرکت های موفق باید همیشه پیشگام عرصه استفاده از فناوری ها و دانش جدید باشند. فقط در این صورت همیشه جایگاه خود را در نگاه مخاطب حفظ خواهند کرد. همچنین بازی با ترندهای برتر عرصه کسب و کار و تلاش برای تولید کمپین های بازاریابی جذاب نیز اهمیت خاصی دارد. با این حال در نگاهی وسیع، اهمیت استقبال از فناوری های تازه بسیار بیشتر است. نکته مهم در این میان فهم درست معنای رویکرد به سوی استفاده از تکنولوژی درست است. این امر به معنای تخریب تمام دستاوردهای قدیمی مان نیست. در حقیقت باید علاوه بر ایجاد تغییر در محصولات مان هویت خود را نیز حفظ کنیم. بیشک تلاش برای استفاده از هر ایده تازه ای سرانجام مناسبی در پی ندارد. فعالیت بخش های توسعه و تحقیقات در برندها نیز به همین دلیل است. وظیفه اصلی چنین بخش هایی خلق و شناسایی ایده های مناسب در راستای بهبود وضعیت برندهاست. این امر مانع استفاده ناشیانه از ایده های تازه می شود. هدف اصلی من در این بخش پیشنهاد بررسی تغییر و تحولات صنعت مان در کنار توجه به موج های تازه در زمینه فناوری است. به این ترتیب همیشه تصویر فعال و به روزی از برندمان مخابره خواهیم کرد.
۴- ناکامی های برندسازی مشترک
همکاری با سایر برندها در حوزه تخصصی مان فرصت مناسبی برای ایجاد آگاهی بیشتر و جلب نظر مخاطب فراهم می آورد. به هر حال توانایی برندها در کنار هم افزایش پیدا می کند. متاسفانه به مانند هر فعالیت دیگری، در اینجا هم برخی ایرادها وجود دارد. همکاری با دیگر شرکت ها برای برندسازی امکان نابودی سازمان درونی شرکت ها را به همراه دارد. به این ترتیب همکاری با دیگر شرکت ها برای ساخت برندی مشترک باید با دقت تمام صورت گیرد. در این میان توجه به نکات ذیل ضروری است:
• چه محصول یا سرویسی مورد توجه مشتریان ما را رقبا تولید می کنند؟
• آیا شرکت مورد نظر ارزش های مشابهی با شرکت ما دارد؟
• آیا آنها از شهرت مطلوبی در تاریخشان بهره می برند؟
• اهداف آنها از همکاری به چه صورت است؟ نکته مهم در این میان هماهنگی میان اهداف ما با شرکت های مورد نظر برای همکاری است.
آیا شما پیش از شروع به همکاری با یک شرکت دیگر اقدام به بررسی شایستگی ها و میزان هماهنگی میان دو شرکت می کنید؟ المان هایی نظیر ارزش های یک برند و الگوی روابط عمومی آن نقش موثری در جلب نظر مشتریان دارد. به این ترتیب همکاری دو شرکت با الگوهای متفاوت در زمینه کسب و کار سرانجام مطلوبی به همراه نخواهد داشت. نکته مهم در برندسازی مشترک توجه به مدت دوام آن است. متاسفانه همکاری های کوتاه مدت موجب ضربه های جبرانناپذیری بر شهرت هر کدام از شرکت ها می شود.
حفظ جایگاه به عنوان یک برند معتبر نیازمند تداوم در فعالیت مطلوب و استراتژی قوی در زمینه برنامهریزی است. کلید موفقیت برندهای بزرگ نیز در همین نکته نهفته است. آنها به ندرت اقدام به همکاری در زمینه تاسیس برندی مشترک می کنند، با این حال در صورت تمایل به چنین کاری بدون تحقیق و مطالعه پیرامون وضعیت شریک شان دست به همکاری نمی زنند. به هر حال در برندسازی پای اعتماد مشتریان به ما و محصولات مان در میان است. هیچ شرکتی هم کمترین علاقه ای به ریسک بر روی شهرت و اعتبارش ندارد.