۵ راهکار برای بازنویسی داستان برند

داستان و شعار برند باید به گونه‌ای باشد که مخاطب را در لحظه درگیر کند. رسیدن به این شعار، نیازمند برنامه‌ریزی و تلاش منظم است.

 شرکت‌های کوچک و بزرگ همیشه به این فکر هستند که پیام برند خود را به بهترین وجه و در زمان مناسب به مخاطب ارائه کنند. پیدا کردن ابزار مناسب مرحله‌ی دوم این بازاریابی است. در مرحله‌ی اول باید متن و شعار مورد نظر را به بهترین نحو آماده کنند. توماس بارون، نویسنده‌ی داستان است و به شرکت‌های مختلف در پیدا کردن داستان مناسب برای برند کمک می‌کند. او در این مقاله راهکارهایی را توضیح می‌دهد که برای انواع داستان برند از متنی تا ویدیویی مفید خواهد بود.

۱- با اهداف واقعی شروع کنید

هر محتوای بازاریابی و هر نوع ارتباطی در این زمینه نیاز به هدف دارد. اهداف کسب و کار خود را به‌روشنی مشخص کنید و آن‌ها را در همه‌ی مراحل نگارش به همراه داشته باشید. از خودتان بپرسید چرا مخاطب باید به شما اطمینان کند و آیا کاری که شما انجام می‌دهید مشکلی قابل ملاحظه را حل خواهد کرد؟

۲- مانند فیلمنامه بنویسید

داستان را طوری تعریف کنید که جذابیت‌های فیلم سینمایی و سریال‌های تلویزیونی را داشته باشد. داستان شما باید درگیرکننده و دارای نقاط عطفی باشد که مخاطب را با خود همراه کند.

۳- یک بار بلند بخوانید

وقتی شعار یا داستان برند خودتان را بلند بخوانید، متوجه اشکالات احتمالی آن و دشواری‌های پیش روی مخاطب خواهید شد. این کار باعث می‌شود برخی کلمات را جایگزین کنید و بدین ترتیب، کاربران به‌سرعت بتوانند محتوای تبلیغاتی شما را بخوانند و با آن ارتباط برقرار کنند.

۴- آن را برای افراد ناآشنا با صنعت بخوانید

یک مثال قدیمی می‌گوید اگر بتوانید کاری را به مادربزرگتان یاد دهید، حتما در آن حرفه‌ای شده‌اید. داستان و شعار برندتان را برای افراد با آگاهی پایین تعریف کنید و منتظر بازخورد باشید. اگر آن‌ها بتوانند با آن ارتباط برقرار کنند و منظور شما را متوجه شوند، در آماده‌سازی داستان موفق بوده‌اید.

۵- خلاصه نویسی کنید

در مرحله‌ی آخر نوبت به کوتاه کردن جملات می‌رسد. داستان و شعار برند باید حتی‌الامکان کوتاه باشد و منظور را به‌سرعت منتقل کند. جملات را به‌قدری کوتاه کنید که برای مخاطب خسته‌کننده نباشند. نکته‌ی دیگر این است که ترکیبی از جملات کوتاه و بلند را پشت سر هم استفاده کنید تا وزن مطلب حفظ شود.

راه حل های عملی در برندینگ موفق

در این پست سعی میکنیم راه حل هایی عملی برای برندسازی ارائه میکنیم.
اولین نکته در برندسازی تعریف شخصیت محصول مورد نظر پیش از اغاز تبلیغات است.اگر با موسسان شرکت ها در مورد وقت و هزینه ای که صرف بازاریابی کرده اند صحبت کنید٬متوجه خواهید شد که از کلمات “برندسازی” و “تبلیغات” متناوبا و به جای هم استفاده میکنند.این نشان دهنده ی اشتباه فراگیر در مورد جایگاه و تعریف این لغات است.تحقیقات نشان داده است شرکت هایی که بازاریابی محصول خود را بدون تعریف شخصیت و هویت اولیه انجام میدهند٬در بازگشت هزینه یا به دست آوردن حمایت مالی دچار مشکل خواهند شد.
اگر بدون این که برای برند خود هویت سازی انجام دهید٬کار بازاریابی و معرفی محصول را آغاز کرده اید شک نکنید که هزینه ی شما مفید نخواهد بود و از بین خواهد رفت.
راب فرنکل یکی از متخصصان برندسازی و نویسنده در مورد برندسازی میگوید:
برندسازی یکی از پراشتباه ترین بخش های بازاریابی حتی در میان افراد باتجربه است.برندسازی تبلیغات یا بازاریابی نیست بلکه فعالیتی است که پیش از تمامی اینها انجام میشود.شما در ابتدا برند را میسازید و برای آن شروع به جلب توجه میکنید.

برند شما٬ شخصیت و هویت شماست.

همچنین بسیاری از مردم تصور میکنند برندسازی موفق یعنی به دست آوردن توجه دیگران در حالی که اینطور نیست.میتوان گفت همه در مورد سرطان میدانند اما چند نفر میخواهند سرطان داشته باشند؟برندسازی یعنی محصول شما تنها راه حل برای مشکل مردم بودن.زمانی که به جایگاه “تنها” رسیدید دیگر کسی نمیتواند جایگاه شما را در خطر قرار دهد٬که به این معنا است مشتریان با خیال راحت و علاقه حاضر به هزینه برای دسترسی به محصول یا سرویس شما هستند.

محصول یا سرویس ارائه شده برند شما محسوب نمیشود همان طور که لوگو یا کارت ویزیت هم برند محسوب نمیشود.برند یعنی هویت و ماهیتی که برای شرکت خود در نظر گرفته اید.برند یعنی آن چه مشتریان شما زمانی که به شرکت فکر میکنند یا زمانی که شرکتتان را ترک میکنند در ذهن آنها شکل گرفته است.
برند یعنی آن چه شرکت براساس آن شناخته میشود.به آینه نگاه کنید و فکر کنید من برای چه خصیصه ای میان خانواده یا دوستان شهرت دارم این همان برند شما است.به اتاق های شرکتتان بروید و از کارمندان سوال کنید به نظر شما ویژگی کار کردن در شرکت ما چیست؟ما چه ویژگی خاصی داریم؟به این ویژگی ها فکر کنید نتیجه همان برند شماست.به خاطر داشته باشید اگر شما به عنوان مسئول شرکت نتوانید برندتان را تعریف کنید٬مشتریان نیز نمیتوانند.اما این تمام مشکل نخواهد بود٬مشکل زمانی بزرگ است گه به جای این که شما برند را تعریف کنید فرد یا افراد دیگری مانند رقبا برای شما برند را تعریف کنند.
استیو سسیل برند و برندینگ را اینگونه تعریف میکند:
برند یعنی عهد و پیمان و برندسازی یعنی آن چه از عهد و پیمان شما برای مشتریان باقی می ماند.
به بازاریابی به عنوان یک جعبه ابزار نگاه کنید که در آن ابزار زیادی مانند برندسازی٬بازاریابی ایمیلی٬تبلیغات و … وجود دارد.بازاریابی یعنی استفاده از تمامی ابزار موجود برای راضی کردن کاربران و مشتریان در جهتی خاص مانند خرید محصول مورد نظر شما یا شرکت در یک نظرسنجی عمومی.
برنامه ی بازاریابی دقیق آن برنامه ای است که تمامی یا حداقل ببشتر ابزار موجود در جعبه بازاریابی را مورد استفاده قرار میدهد.
اگر هنوز برند خود را تعریف نکرده اید حتی یک لحظه را صرف بازاریابی در بخش های دیگر نکنید.برندهای بزرگ مانند اپل یا آدیداس را همه میشناسند و مخاطبان خاص خود را دارند٬اما شرکت های کوچک تر نیز میتوانند در بخش های مشابه آغاز به فعالیت کنند به این شرط که بتوانند هویت برند خود را بهتر تعریف کنند.
برند آن تصویری است که پس از شنیدن نام شرکت در ذهن مخاطب تشکیل میشود و معمولا در ذهن هر فرد با دیگری متفاوت است.