برند فروشی و راه ایجاد انگیزه در کارکنان و کارمندان
- تاریخ :
- دسته بندی : فروش برند مقالات / فروش برند آماده مقاله
- بـازدید : 187
- نظـرات : 0
- نـویسنده : javad
انگیزه چیست؟
کارکنان و کارمندان گرچه ممکن است در نقش مدیریت عمل ننمایند اما گاهی حتی از یک مدیر نیز در پیشرفت یک شرکت و موسسه تاثیرگذار ترند. اولین مسئله ای که انسان را به موفقیت هدایت می کند انگیزه است. به عبارتی انگیزه موتوری ست برای روش شدن. نوعی هدایت گر است. با این اوصاف کاملا مشخص است که به چه علت ایجاد انگیزه در کارمندان تا این حد حائز اهمیت است.در این مقاله قرار بر آن است که به موضوع ایجاد انگیزه در کارمندان و کارکنان بپردازیم.با یک پله بالاتر همراه باشید.
مشخص است که هنگام آمدن نام «انگیزه» آن هم در حوزه کار و فعالیت و اشتغال بحث مالی در ذهن افراد پررنگ تر می شود. اما حقیقت این است که در بسیاری از مواقع نیازی به خرج هالی مالی و مادی برای دادن انگیزه نیست. مثال این مسئله می تواند گروه های سیاسی باشد. در بیشتر این گروه ها، منفعتی شامل حال هواداران نمی شود. اما چیزی که آن ها را در آن گروه نگه می دارد آن هم بی هیچ منفعتی، انگیزه است.
نحوه ایجاد انگیزه
در ادامه به برخی از انواع ساخت و ایجاد انگیزه در تجارت و شراکت می پردازیم. در ابتدا تیتروار نوشته و در انتها آن را به صورت کامل توصیف خواهیم کرد- تشویق های مادی و پرداخت حقوقی بیشتر
- درگیر کردن عاطفی کارکنان و استفاده از تعصب مفید
- تشویق کردن کلامی
- لحاظ کردن مزایا در ازای پیشرفت
- استفاده از مرخصی های پیشنهادی
- و…
تشویق های مادی و پرداخت حقوقی بیشتر
نمی توان منکر این قضیه شد که تشویق های مادی بیش از دیگر موارد باعث پیشرفت و ایجاد انگیزه در کارمندان است چرا که اساس ورود به فضای کار همین نیاز به مادیات است. در نتیجه می توان با دادن عیدی های گاه و بی گاه، تشویقی های در ازای پیشرفت و … به حقوق آخر ماه کارکنان اضافه نمود تا این هزینه خود به تنهایی بتواند تبدیل شود به ایجاد انگیزه در کارمندان. بدیهی است که پیشرفت هر یک از کارکنان یک شرکت، کمپانی، واحد و… خود به تنهایی باعث پیشرفت تمامی مجموعه است. حال این پیشرفت از مدیر است تا دیگر کارکنان. پس باید به ایجاد انگیزه برای کارمندان توجه کافی داشت.درگیر کردن عاطفی کارکنان و استفاده از تعصب مفید
تعصب لزوما مسئله بد و منفی ای نیست. حقیقت این است که اگر در حال حاضر یک فرد در شرکت الف مشغول به کار است، هوادار آن است و فردای امروز وارد شرکت ب شود طرفدار آن. پس هواداری در صورتی که تعصب مثبت بوده و نه کورکورانه، بسیار مفید نیز هست. همچون مورد بالا که در ارتباط با سیاست گفته شد. خیلی از افراد که مدافع گروهی خاص هستند بی هیچ منفعتی چنین می کنند و هوا را به معنای واقعی دارند! پس می توان کارمندان را از نظر عاطفی دچار احساس تعلق نمود تا آن ها خود را جزوی از آن شرکت بدانند.به هنگامی که فرد احساس اعضا دارد و نه زیر دست و نیروی کار، موفقیت خود را در گرو موفقیت شرکت می داند. در نتیجه می تواند با تمام از خود گذشتگی های ممکن برای مجموعه خود تلاش نماید. این خود به تنهایی نوعی موثر از ایجاد انگیزه در کارمندان است. پس می توان این نتیجه را نیز گرفت که اگر افراد احساس نیروی کار، ماشین، رعیت و … را داشته باشند امکان موفقیت مجموعه به زیر ۱۰ درصد می رسد. مدیریت باید عاطفه افراد را درگیر کند به آن ها بفهماند موفقیت مجموعه در گرو موفقیت آن هاست و به عبارتی به آن ها حسِ مهم بودن و.. القا نماید.
به آنان بگوید کارها بی آنان به عبارتی لنگ می ماند و آنان نیاز این شرکت اند. این مسئله تا حدی که با اعتدال و تعادل باشد می تواند باعث استفاده از ۱۰۰% نیرو و توان افراد گردد.
یکی دیگر از موارد دیگری که می تواند در این حوزه کمک کننده باشد توجه به خانواده افراد حاضر در مجموعه است. می توان با برقرار کردن اردو ها و مسافرت های یک الی چند روزه آنان را به انگیزه بیش از پیش رساند.
به طور کل توجه مدیریت به کارکنان مهم ترین امر در انگیزه و ایجاد انگیزه در کارمندان است. این توجه می تواند به این صورت باشد که مناسبت هایی همچون تولد، سالگرد ها و… به صورت پیامک و یا با هدیه ای کوچک به کارکنان یادآوری گردد. همین امر سبب می شود چنین به فکر فرد القا شود که برای مدیریت اهمیتی بیش از یک کارمند را دارد. کمک هزینه و وام هایی برای برقرار کردن مراسم شادی و یا خدایی ناکرده غم نیز می تواند از سری مواردی باشد که تعلق خاطر بیشتری میان کارمند و کارفرما ایجاد می نماید.
تشویق کردن کلامی
فرقی نمی کند افراد چند سال سن دارند! یک سال دارند و یا ده سال و یا چهل سال. نیاز به شنیدن همیشه در انسان وجود دارد. تشویق های کلامی می تواند باعث آن شود که یک کارمند چنان انگیزه ای در خود بیابد که از صبح تا شب بی خستگی کار کند. در بسیاری از موارد شنیدن کلامی با بار منفی می تواند تمام روز افراد، خانواده، دوستان و دیگر محیط های زندگی فرد را نیز تحت الشعاع قرار دهد. پس چه بهتر که این تحت الشعاع قرار دادن، در جهت مثبت باشد نه منفی.همان طور که می توان تمام روز کسی را درگیر مواردی منفی کرد، می توان با گفتن کلمه ای تمام روز را به کارکنان انرژی مثبتی داد. به کوچک ترین کار های کارکنان باید واکنش مثبت نشان داد. آنان را با کوچک ترین الفاظ تشویق نمود. تا همین چیز های کوچک به موفقیت های بزرگ منجر شود.
لحاظ کردن مزایا در ازای پیشرفت
مزایا لزوما پول نقد نمی باشد. می توان از تخفیف استفاده از یک رستوران شروع شده و یا به خرید از یک بوتیک لباس ختم شود. چنین مزایایی به منظور هدیه برداشت می شوند و همین باعث ایجاد انگیزه در کارمندان می شود. محیطی که دارای اصول انگیزه کافی برای ادامه کار است خود به تنهایی محیطی ست برای انرژی بیشتر برای کار بیشتر برای موفقیت بالاتر.برخی از مزایا نیز می تواند خدمات باشد. به عبارتی اگر مشاوره و چنین مسائلی در یک مجموعه صورت پذیرد، کارکنان آن انگیزه بیشتری برای کار کردن خواهند داشت. مشاوری که علاوه بر مسائل کاری توان مشورت دادن در مسائل زندگی را نیز داشته باشد تا افراد خود را در یک محیط خشک و بی احساس و غیر منعطف نبینند.
استفاده از مرخصی های پیشنهادی
برخی از کارمندان و کارکنان به هیچ عنوان مرخصی نمی گیرند. این مورد هم برای آنان و هم برای آنان که از مرخصی هایشان استفاده می کنند مورد استفاده است. به خصوص به هنگامی که مدیر متوجه عدم تمرکز و عدم شرایط مساعد روحی کارکن خود است.در نتیجه آن می توان مرخصی های کافی را به افراد پیشنهاد کرد.
و…
به طور کل انگیزه چیست؟
انگیزه در روانشناسی از اولین مواردی است که به افراد آموزش داده می شود. انگیزه خود به تنهایی موتوری است که فرد را به سمت جلو سوق می دهد.عوامل متعددی در آن دخیل اند که می توان آن را به دو دسته کلی تقسیم نمود
- عوامل داخلی
- عوامل خارجی
عوامل داخلی
به هنگامی که فرد با انجام کاری، در درون خود احساس نیک و شادی کند، این انگیزه از نوع درونی و داخلی ست. پایدار تر از عوامل خارجی است چرا که در درون با ثبات انسان رخ می دهد. کمتر چیزی آن را از بین برده و کمتر چیزی از آن می کاهد اما هر چیزی توان افزایش آن را دارد.یکی از اصول عوامل درونی را می توان عشق و علاقه به کار دانست. این عامل توان این را دارد که انسان را در هر کاری پیروز گرداند. این عامل درونی می تواند از پیش در وجود انسان باشد و یا می تواند به وجود بیاید
بیشترین مورد تاثیر گذاری بر آن، رفتار همکاران به ویژه مدیر است.
در صورتی که چنین انگیزه ای در فردی ایجاد گردد دیگر نباید نگران هیچ عملکردی از وی بود. چرا که این انگیزه برترین چیزی است که یک فرد در مجموعه ای به وجود آن نیاز دارد. اگر مدیر هستید، با رفتارتان این عشقو علاقه را به وجود آورید. ارباب و برده ای مدت ها ست منسوخ شده و محیط های دوستانه و صمیمی و همراه با عشق بیش از پیش روی بورس و موفق اند.
عوامل خارجی
تمامی موارد بالا که به صورت موردی بیان شد یعنی :تشویق های مادی و پرداخت حقوقی بیشتر
درگیر کردن عاطفی کارکنان و استفاده از تعصب مفید
تشویق کردن کلامی
لحاظ کردن مزایا در ازای پیشرفت
استفاده از مرخصی های پیشنهادی
و…
نوعی از انواع عوامل خارجی است. که می تواند در مواردی عمیق شده و اصول و تبدیل به عوامل درونی گردد. درست است که این عوامل سطحی تر از عوامل درونی اند اما به هر حال محرکی برای حرکت محسوب می شوند. برای تبدیل عوامل بیرونی به عوامل ایجاد انگیزه درونی تنها باید استمرار داشت و آن هارا در بیشتر مواقع اجرا کرد، در چنین موردی ناخودآگاه فرد بیرونی را به درونی تبدیل می نماید. این پروسه بسیار زمان بر بوده و نیازمند داشتن حوصله فراوان است پس باید برای به وجود آمدن آن به عنوان یک مدیر صبوری کافی را داشته باشید. مهم نیست مدیر یک نفر هستید در یک گروه کوچک و یا مدیر هزاران فرد در مجموعه ای بزرگ. این موارد همه گیر هستند.
به دور از موارد تجاری به مثال زیر توجه کنید:
کودکی در درس ریاضی نمره بیست دریافت کرده است چرا که می داند با دریافت نمره بیست توسط پدر و مادرش مورد تشویق (و یا با نگرفتن این نمره مورد تنبیه) قرار می گیرد. این کودک با گرفتن این نمره به دلیل انگیزه خارجی ممکن است دفعه بعد به نمره بیست دست نیابد حال اگر همین کودک تنها به واسطه علاقه خود به آن درس، آن معلم و … به این نمره دست یابد و پس از آن دارای حسی نیک شود، تا ابد نیز به دنبال دریافت چنین نمره ای می باشد.
حدود صمیمیت برای انگیزه
هر چیزی در حدود خود قرار گیرد فوق العاده بوده و به محض خارج شدن از آن، دچار مشکل می کند افراد را. حدود صمیمیت بر اساس محیطی که افراد در آن حضور دارند تفاوت دارد. بر اساس چهارچوب ها و خط قرمز های اخلاقی هرکس می توان تا حدی به وی نزدیک شد. اما بهتر است برای داشتن و ایجاد انگیزه کارمندان محیط از حالت خشک خارج شده و دارای صمیمیت باشد.به گونه ای این صمیمیت انگیزه ای خواهد ساخت برای آمدن به پای کار. در چنین شرایطی کار کردن نه تنها برای افراد طاقت فرسا نیست بلکه یکی از علایقشان نیز می شود.