بهعنوانمثال نوع انتخاب برند شما باید بهگونهای باشد که مشتری با دیدن آن، سبک و سیاق کارتان را بهوضوح ببیند، اگر محصول شما از یک بستهبندی شیک و زیبایی تشکیلشده باشد، قطعاً کلاس کاری شما بالاتر خواهد رفت و در ذهن او باقی میماند. بروز و مدرن بودن محصول نیز امروزه همان چیزی است که مخاطب را به خودش جلب میکند. ازاینرو انتخاب نوع برند به خلاقیت و شیوهی ارائه ما بستگی خواهد داشت و برای همیشه یک برند تجاری منحصربهفرد در نزد مخاطب شناخته میشود.
ویژگی برند سازی در مقابل بازاریابی
دانش برند سازی بادانش بازاریابی کمی مغایرت دارد، تصور کنید محصول جدیدی توسط یک شرکت ارائهشده است. دانش برند سازی معتقد است که محصول انتخابی بایستی از طریق آیتمهای تخصصی و برندینگ، همچون: یک طراحی منحصربهفرد که موجب تمایز محصول جدید با دیگر محصولات شود با یک لوگوی حرفهای و همچنین یک ویژگی خاص که تفاوت را نشان دهد، باید بهگونهای بهترین محصول را عنوان کند که مشتری هم این محصول را بهترین بداند، درحالیکه دانش بازاریابی اعتقادش این است که تمامی مشتریان، ازلحاظ قوه حسی و ادراکی روی یک محصول متمرکز میشوند و به آن ارزش میدهند. ازاینرو آنچه بیش از هر چیزی از اهمیت بسزایی برخوردار است، تاریخچه برند است که با تمام آیتمهایی که در برندینگ وجود دارد بهمرورزمان سبب برتری و ارزش یک محصول و درنهایت برند آن میشود.
چگونه برند سازی کنیم؟
اگر به محصولات مهم و برندهای معروف جهان دقت کرده باشید، سه چیز در آنها به خوبی نمایان است! تبلیغات، انسجام در نوع محصول و ارزش سازی آن! درواقع بازاریابی و تبلیغات یک محصول در تمامی رسانهها از قبیل: تلویزیون، مجلات، کتاب و اینترنت باعث نوعی برند سازی محصولات میشود و کمکم این شکل تبلیغات به مداومت و ماندگاری برند کمک میکند، همچنین اگر از دیدگاه مشتری بخواهیم روی مفهوم برند سازی تمرکز کنیم، به این صورت خواهد بود که یک مشتری با مصرف محصول به ماندگاری برند کمک میکند. چراکه آنها با مصرف آن، بهنوعی محصول را شناسایی کرده و در رابطه با نحوه مصرف و کیفیت آن با دیگران صحبت میکنند و درنهایت آدمهای پیرامون آنها نیز بهصورت زنجیرهای نسبت به برند آن محصول تشویق خواهند شد. یادتان باشد کیفیت یک محصول درنهایت همان چیزی است که میتواند تا سالهای سال ماندگاری یک برند را تضمین کنند و مشتریان نیز کسانی هستند که میخواهند بیچونوچرا یک برندی که جاافتاده و نظر عمومی بر روی آن مثبت است را انتخاب نمایند و اطمینان داشته باشید که برای همیشه به آن وفادار میمانند. ازاینرو خود محصول بعد از تبلیغات و معرفی، حرف اول و آخر را در برند سازی میزند.
داستان موفقیت برند سازی حرفهای، انسجام محصولی است که ارائه میشود.
این محصول با یکسری عناصر مهم در میان دیگر رقبا، متمایز میشود و کیفیت نسبی آن ازهرجهت نمایان خواهد شد، در آن زمان میتواند برتری خود را نسبت به دیگر محصولات رقبا نشان دهد. همچنین لازم است بدانید: ماندگاری برند سازی، به جامعه، نوع برند و کیفیت نسبی محصول و شیوه بازاریابی آن بستگی دارد، ازاینرو زمانی که یک محصول بتواند بهصورت مدام روی مشتری تأثیر مثبت بگذارد و در تبلیغات رسانهای و بازاریابیها، به یک نتیجه مثبت برسد، میتواند به رسمیت مفهوم برند سازی را به مخاطب القا کند.
در هنگام طراحی یک برند جدید ممکن است خیلی ساده در میان انبوههای از کارها غرق شوید. به خاطر آنکه طراحی برند شامل بخشهای بسیار متنوعی است و کارآفرینان و صاحبان کسبوکارها ممکن است که در هنگام شروع کار برای انجام بهترین کار سردرگم شوند، و یا آنکه تصمیمات بدون برنامهریزی را اخذ کنند که بر روی طرح کلی آنها تأثیرگذار باشد. اگرچه، در این میان شاید تأسیس یک شرکت سادهترین بخش کار باشد و برند سازی بد حتی سبب ضربه زدن به شانس موفقیت شما شود. بنابراین سؤال اینجاست، که چگونه میتوانید از مسائلی که در زمان ساخت برند جدید ایجاد میشود دوریکنید؟ هنگامیکه شما به فرایندهای انجام کارهای برندسازی به شکل کارهای متوالی و پشت سرهم فکر کنید کارها بهصورت راحتتری بهپیش میروند. در عوض پرداختن بهکارهای مختلف، باید بهمانند ساخت یک هرم، تمرکز خودتان را بر روی کارهای اصلی و بنیادین بگذارید، که مراحل اولیه در قاعده آن قرار دارند و کارهای بعدی به آن اضافه میشوند تا درنهایت ظاهر کار بزرگ و بزرگتر شود. ما در اینجا پنج مرحله که برای ایجاد یک برند منحصربهفرد و بهیادماندنی لازم دارید را معرفی میکنیم!
مشخص کنید چه کسی هستید و بر روی آن تمرکز کنید. همیشه این مطلب را به یاد داشته باشید که شرکت و برند شما برای چه چیزی فعالیت میکند
مرحله۱: درباره کسبوکار خودتان فکر کنید
اولین مرحله درزمینهٔ برند سازی و شاید مهمترین مرحله آن این است که بنیادهای درستی را برای کارتان ایجاد کنید تا کارهای مابقی بر اساس آن انجام شوند. فرایند ایجاد یک برند، بسیار پیش از آنکه شما اولین طرح را بر روی کاغذ بکشید شروع میشود و کار واقعی در زمان تعیین بیانیه مأموریت خودتان و با پرسیدن سؤالات پایهای درباره کسبوکارتان آغاز میگردد. مرحله ابتدایی در اینجا آن است که شما ارزشهایی که برای کسبوکارتان به آنها باور دارید را مشخص کنید و درباره اهداف خودتان تصمیمگیری کنید و درنهایت برحسب آنها یک بیانیه مأموریت فرموله شده و قطعی را ایجاد کنید. در طول فازهای ابتدای برند سازی، نکته مهم آن است که این سؤالات را از خودتان بپرسید: چرا شما اقدام به انجام این کسبوکار میکنید؟ امید دارید بعد از انجام آن به کجا برسید؟ چه نیازهایی در این راه دارید؟ بازار فعالیت و رقبایی که در این بازار وجود دارند چه کسانی هستند.
لازم نیست که متن بسیار بلندی را ایجاد کنید، اما لازم است که یک ارتباط واضح را با آنچه میخواهید انجام دهید داشته باشید، و بدانید که در ادامه راه به کجا میخواهید برسید. یک مجموعه از ارزشها و رسالتها مشخص را تعیین کنید که به کمک آنها میتواند اساس کارتان را درک کنید و برند شما بیانکننده آنها است، و همچنین چگونگی ابراز این برند را نیز مشخص کنید.
مرحله۲: ایجاد هویت برند
با داشتن یک اساس یکدست و محکم درباره آنچه کسبوکار شما انجام میدهد، میتوانید درباره هویت برند خودتان فکر کنید. این مرحله با یافتن یک نام شروع میشود. بهصورت معمول بهتر است که نامی را انتخاب کنید که با زمینه فعالیت شما و همچنین رسالتی که شما انتخاب کردهاید همسان و یا مرتبط باشد. ممکن است که شما با شرکتهایی برخورد داشته باشید که نامهای بدون ارتباطی را با زمینه کسب و کار خودشان انتخاب کرده باشند، اما به این روش اتکا نکنید، زیرا که شما به ساختی میتوانید برندی را بدون ارتباط و هویت واضح باکارتان ایجاد کنید. در اینجا بهواژههایی فکر کنید که مرتبط به کسبوکار شما هستند و سعی کنید ارتباطات و یا هماهنگیهایی را میان آنها و ارزشها و رسالت شرکتتان انتخاب کنید. بسیاری از شرکتهایی که نامهای خاصی را تولید میکنند، از هوش مصنوعی و نیز یادگیری ماشینی استفاده میکنند تا بتوانند نامهایی را ایجاد کنند که علاوه بر ارتباط، منحصربهفرد هم باشد و همچنین یک راهبُرد مشخص را نیز دنبال کند. هرچند، انتخاب نام جز بسیار مهمی به شمار میرود، بااینحال داشتن یک هویت قوی که بتواند بهصورت واضح آن را بهکار شما نیز مرتبط کند بسیار مهم است.
مبنای قوی برای سازگاری راحت ایجاد کنید
رشد کسبوکار به معنای آن است که شما اکنون بازارهایی بزرگتری را در اختیاردارید و مخاطبین بیشتری به شما مراجعه میکنند. این کار یک فرایند بسیار طبیعی است، ولی اگر شما یک تلاش پیگیر و قوی را برای گسترش کسبوکارتان نداشته باشید، ادامه کارها برایتان بسیار مشکل خواهد بود. مقیاس کاری کوچک ولی نوآورانه داشته باشید تا بتوانید مشتریان وفاداری را جذب کنید تا آنها نیز بهعنوان سفیران برند شما عمل کنند. هنگامیکه شما زمانی را برای ایجاد یک رابطه قوی با مشتریانتان میگذارید، خیلی از اوقات آنها این کارتان را با برگشت بهسوی شما و همچنین معرفی شما به دیگران با شیوه تبلیغات دهانبهدهان، جبران میکنند. هنگامیکه شما برای اولین بار برند خودتان را به دنیا معرفی میکنید، باید یک اولویتبندی مشخص را برای جامعههای هدفتان و محصولات و خدماتتان ایجاد کنید. با مشتریانتان تعامل داشته باشید، این تعامل شما حتماً با حفظ وفاداری پاسخ داده میشود، آنها را تشویق کنید که درباره برند شما به دیگران صحبت کنند و این برند را به دیگران نیز بشناسانند. این کار بهخصوص به رشد ارگانیک شما کمک میکند، و این یعنی آنکه مهم نیست که چقدر طول بکشد تا کسبوکار شما بسط و گسترش پیدا کند، جامعه افرادی که در کنار کسبوکار شما هستند، به طریقههای مختلف و در زمانهای گوناگون به شما کمک میکنند که اهدافتان برسید.
لوگوی شما، کارت ویزیت شرکت شما است، هنگامیکه میخواهید آن را طراحی کنید، سعی کنید که یک ارتباط ذهنی ساده را برای درک بهتر مخاطبین در نظر داشته باشید.
مرحله ۳: تصویر بصری از کارتان خلق کنید
هنگامیکه شما یک هویت مشخص را خلق کردید، زمان آن میرسد که این هویت را با افراد دیگر در جهان به اشتراک بگذارید. لوگو شما یک بخش بسیار حساس و اساسی در فرایند برند سازی شما است، و آن به مخاطبینتان درک بصری از کار شما میدهد و به همین خاطر آنها میتوانند از کار شما و رسالت شما با استفاده از طراحی برندتان آشنا شوند.اگر شما بودجه کافی را در اختیار داشته باشید، میتوانید از یک طراحی گرافیک استفاده کنید و یا آنکه یک تیم برنامهنویسی را به خدمت بگیرید، اما این موضوع همیشه در استارت آپ ها صدق نمیکند. اگر به جستجوی یک راه ساده و درعینحال قدرتمند برای طراحی لوگو هستند بهنحویکه بازگوکننده کار شما باشد، میتوانید از ابزارهایی دیگری مانند Tailor Brand استفاده کنید و نتایج قابلقبول و لوگوی منحصربهفردی را باکمی کار در یک قمیت منطقی بهدست بیاورید. این را در ذهن داشته باشید که مانند نام شما، لوگوی شما نشاندهنده این مطلب است که شما چه کسی هستند و میتواند یک تصویر واضح را از شما و آنچه شما هستید را ارائه دهد.
مرحله ۴: زبان بصری خودتان را ایجاد کنید
لوگوی شما بهصورت یکپارچه یک هویت بصری قوی را برایتان ایجاد میکند، اما این تنها مرحله ابتدایی است، و این عنصر ابتدایی در فرایند برند سازی شما است. اکنون و در این مرحله باید به این فکر کنید که برندتان چگونه با جامعه مخاطبین بهصورت بصری ارتباط برقرار میکند. برخلاف، موضوعات نوشتنی و یا صوتی، برند شما تقریباً هر چیزی که کسبوکار و شرکت شما انجام میدهد را بهصورت تصویر چاپی و یا آنلاین به دیگران نشان میدهد. درنتیجه، این موضوع اهمیت بسیاری دارد که زبان منسجم بصری و سازگار با جامعه هدفتان را انتخاب کنید تا بتوانید با مخاطبین خودتان ارتباط برقرار کنید. درباره تمام جنبههایی کاری لوگوی خودتان فکر کنید و به بنید که چگونه میتوانید آن را بر روی انواع مختلف پلاتفرم ها انتقال دهید و با مخاطبین بیشتری ارتباط داشته باشید. ابزار بسیار مهم و حیاتی که میتوانید در این مرحله از آن استفاده کنید، کتابچه برند شما است. این راهنما میتواند به شما یک دستورالعمل واضح و مشخص درباره زمان، چگونگی و چرایی موضوعات برند سازی شما در مراحل گوناگون را بدهد. نکته بسیار مهمتر، آن است که این بخش میتواند که سبب شود که همیشه برند شما به یک صورت نمایش داده میشود، و به همین خاطر یک سازگاری و پایداری را در تلاشهای بازاریابی شما ایجاد میکند.
مرحله ۵: بهترین کانال را برای ارتباط با دنیا انتخاب کنید
هنگامیکه تمام مراحل برندسازیتان را بهصورت کامل انجام دادید، اکنون زمان آن رسیده است که درباره معرفی آن به دنیا فکر کنید. این مرحله با بررسی تمام مخاطبین شما شروع میشود و باید برند شما برای تمام آنها ایدهای قابل اشتراکگذاری باشد. پیش ازآنکه شما شروع به تبلیغات، ارسال پست، و یا انواع دیگر فعالیتهای بازاریابی کنید، بهتر است که به مرحله پیش نگاهی بیندازید تا به بنید در چه جاهایی میتوانند بهتری منابع را اختصاص دهید. اگر جامعه هدف شامل تمامی کسانی میشوند که در پلاتفرم های رسانه اجتماعی مانند فیسبوک و یا اینستاگرام حضور دارند، شما میتوانید استراژی هایی را برای ارسال پستها و یا تبلیغات بیشتر برای آنها طراحی کنید، یا آنکه برخلاف این روش به دنبال وبسایت پولی و یا تبلیغات آنلاین دیگر بروید. یافتن بهترین و درستترین کانال میتواند سبب شود که شما بتوانید بهراحتی به مخاطبینتان دسترسی داشته باشید و این کار به شما کمک میکند که شما بتوایند برند خودتان را ایجاد کرده و جامعه مخاطبینتان را بهصورت ارگانیک و بدون تلاش قابلتوجهی توسعه دهید.
به اشتراک گذاری برندتان به مخاطبین شما نشان میدهد که شما به نیازهای آنها فکر میکنید.
چه درزمانی که شما یک کسبوکار جدید را راه میاندازید و یا آنکه برندی که از قبل داشتهاید را دوباره بهینهسازی میکنید، ساختن یک برند خوب یکی از مراحل اولیه و مهم است. طراحی یک لوگو باکیفیت به آن آسانیها که فکر میکنید نیست، و هزینههای اشتباه انجام دادن طراحی لوگو نیز بالاتر از حدی است که شما تصورش را میکنید. طراحی لوگو یک بخش یکپارچهشده دربرند شما هست، و آن اولین چیزی است که مشتریان شما در هنگام مواجه با شرکتتان و یا نام برندتان با آن مواجه میشوند. اگر شما میخواهید لوگویی طراحی کنید که را به نتیجه مطلوب برساند، نیاز به آن دارید که بهکارهایی گذشته خودتان نگاهی بیندازید. تمام لوگوهای بزرگ، بدون توجه به نام برند آنها ارائهکننده چند چیز کلیدی مشترک بودهاند. در این مقاله ما پنج مورد الزامی درباره موفقیت برند را به شما ارائه میکنیم.
۱.سادگی
از لوگوی زیبا و الهامبخش کوکاکولا گرفته تا طراحی ساده و تمیز برند گوگل، همیشه بهترین لوگوها سادهترین آنها بودهاند. لوگوهای ساده بلافاصله قابلشناسایی هستند و به همین خاطر بلافاصله در چشم آدممی ایند، و بیشتر از برندهای پیچیده رقیب خودنمایی میکنند. در موتو (Motto)، ما مقدار زمان قابلملاحظه را برای ساده کردم تمام نشانههایی که در لوگو به کاررفته است میگذرانیم. برای دیدگانی که آموزش هنری ندارند، هر چه شکل سادهتر باشد بهراحتی درک میشود و به همین خاطر باید به سادهترین شکل ممکن دستیافت. لوگوهایی که ما طراحی میکنیم بهکار چندهفتهای نیازمند هستند. ما صدا لوگو را هر هفته موردبررسی قرار میدهیم، لوگوهایی که شاید مشتریان هرگز آنها را ندیده باشند. اینیک تلاش برای آن است که ما بتوانیم بهترین و عالیترین لوگوها را به مشتریان ارائه کنیم، لوگوهایی که واقعاً منحصربهفرد هم هستند. لوگوها آیکون و نشانه هستند، باید بدون زمان باشند و باید بر مبنای همان خواستهها و مفاهیمی باشند که کسبوکار شما آن را ارائه میدهد.
۲.ارتباط داشتن
بهترین لوگوها آنهایی هستند که برند خود را به خوبی نشان میدهند. درباره لوگوهایی که تاکنون دیدهاید و دوستشان داشتهاید فکر کنید، از لوگوهای الهامبخش ماشینهای IBM گرفته تا لوگو ساده شرکت اپل (Apple)، و یا خط خمیده مشهور شرکت Nike همگی الهامبخش هستند. البته این تمامکاری نیست که لوگو انجام میدهد، تصویرها، ایدهها، رنگها نوع و نحوه بیان لوگو نیز در کنار لوگو قرار میگیرند تا شما بتوانید تصویر از خودتان را در ذهن مخاطبین خودتان ایجاد کنید. این ویترین شرکت است و در طول زمان هر آنچه را که شما انجام دادهاید را نمایش میدهد، اما اشتباه نکنید، سرمایهگذاری برند تنها محدود به طراحی بند نمیشود بلکه شما باید بهصورت پیوسته مواردی که مرتبط به آن در بازار میشود را پشتیبانی کنید.
۳.قابلیت به یادسپاری مناسب
تمام لوگوها بزرگ، بدون توجه به آنکه مختص به چه شرکتی هستند، تصویری را ارائه میکنند که بلافاصله قابلبازشناسی بود و بهراحتی به یاد سپرده میشود. هنگامیکه شما به آیکون این لوگوها نگاه میکنید، بدون هیچ کمکی میتوانید آنها را به یاد بیاورید، اما شاید برای به یادآوردن زمینه فعالیت و یا محصولاتی که آنها ارائه میکنند نیازمند کمک باشید. برای مثال، شرکتهای مانند فورد، BMW، فولکسواگن، فروشگاههای تارگت، بست بیوتی، استارباکس، آمازون، هرکدام از آنها شمایل خاص خودشان رادارند و شما با دیدن آنها بلافاصله این برندها را میشناسید و میتونید بفهمید که هرکدام نشانه تجاری کدام شرکت هستند و شاید حتی نام آنها را نیز شنیده باشید. این هماهنگی در این برندها چیزی نیست که بهسادگی ایجادشده باشد و برای آنها هیچ تلاشی صورت نگرفته باشد، بلکه در پشت آنها انبوهی از تلاشها، سرمایهگذاری، منابع و ارادههای قوی قرارگرفته است.
۴.مقیاسپذیر بودن
بهترین لوگوها بهراحتی قابل مقیاس بندی هستند، به این معنا که بزرگ کردن و یا کوچک کردن آنها هیچ مشکلی را برای طرحهای آنها پیش نمیآورد. مقیاسپذیری حتی در عصر اینترنت هم مهم است، درزمانی که بازدیدکنندگان به یک وبسایت شرکتی مراجعه میکنند، از ابزارهای گوناگونی استفاده میکنند که هرکدام صفحهنمایش مختص به خود را دارد.
۵.ممتاز بودن
داشتن یک لوگو مشابه با شرکتهای دیگر که سبب بهاشتباه انداختن مخاطبینتان شود، کار بسیار خطرناکی است و میتواند آسیبهای زیادی را به تصویر برند شما بزند. بهترین لوگوها باید متمایزترین آنها نیز باشند- لوگوی سیب شرکت اپل (Apple) را نمیتوانید با شرکتهای دیگر بهاشتباه بگیرید، و همچنین لوگوی شرکت کوکاکولا نیز قابلتمایز از هر شرکت فروش نوشیدنی است. هنگامیکه کسبوکار خودتان را راه انداختید، شما مسئولیت تمام جنبههای عملیاتی آن را بر عهده خواهید داشت، از نشانی که بر روی درب کارخانه خودتان نصب میکنید تا نحوه رفتاری که شما با مشتریان خودتان دارید. بهعنوان یک صاحب کسبوکار، شما مسئولیت بهبود کیفیت عملیاتهای برند سازی خودتان را نیز دارید، و لوگوی که طراحی میکنید نقش بسیار مهمی را در موفقیت برند شما بازی میکند.
۴ نکتهای که پایهٔ اصلی مدیریت استراتژی برند است
۱- شناسایی و ایجاد موقعیت برند یا نام تجاری برند
یک محصول، کالا یا خدمات قبل از اینکه وارد بازار شود باید به این فکر کند که قرار است چه جایگاهی برای خود درست کند. مثل رفتن به یک مهمانی میماند شما وقتی میخواهید به یک مهمانی یا جشن خیلی خوبی بروید به این فکر میکنید که خودتان را در کجای این جشن قرار دهید یا چه جایی بنشینید که بهتر دیدهشوید. بازار نیز دقیقا به همین شکل همانند جشن خیلی شلوغ و پرهیاهو است. پس خیلی مهم است که آن جایگاهی که میخواهیم داشته باشیم را در بازار پیدا کنیم. مثلا شما برند کاله را درنظر بگیرید، میگوید من به دنبال جایگاهی هستم که افراد ماست چرب یا لبنیات چرب نمیخواهند استفاده کنند به همین خاطر ماست ایرلندی کاله در این موقعیت یا جایگاه قرار میگیرد. بنابراین اولین و مهمترین و کلیدیترین بحث جایگاهسازی است.
۲-حفظ این برند و بالا بردن ارزش برند
یک سری فعالیتها و برنامههای وفاداری وجود دارد. برنامههایی که در حوزهی customer care یا مراقبت از مشتریان وجود دارد که شما حداقل سالی دو یا سه بار با یک رسانه یا یک رویداد احوال مشتریانتان را بپرسید. پس قسمت اول جایگاهسازی درست و شناسایی درست جایگاه و ایجاد کردن آن است و دوم وقتی ما آن جایگاه را ایجاد کردیم و برند را در آن طبقه قراردادیم باید برای حفظ و افزایش ارزش آن کار کنیم.
۳-برنامهریزی و اجرای بازاریابی برند
خود برند را نیز باید بازاریابی کنیم. بازیابی فقط برای محصول و کالا و خدمات نیست آن بحثی است که منجر به فروش میشود اما بخشی که مرتبط با متقاعد ساختن و وفادار کردن بازار هدف و مشتریان نسبت به یک شرکت میشود همان بازاریابی است که ما باید برای برند انجام دهیم و همان فعالیتهایی است که ما باید انجام دهیم دقیقا یکسری ابزارها لازم دارد و باید ابزارهای آن را پیدا کنیم و روی آن کار کنیم
۴-اندازهگیری و تفسیر میزان عملکرد برند
آیا برند ما به آن قدرتی که میخواستیم در بازار برسد رسیدهاست؟ آیا برند ما توانسته جایگاه ویژه خود را در بازار کسب کند؟آیا در اندازه گیری جایگاهی که اول شناسایی کرده بود موفق بوده یا نه؟ میزان ضریب نفوذ برند ما در بازار چقدر است؟ اینها تمام عواملی هستند که باید در مورد آن کار شود.
اینها ۴ ویژگی مدیریت استراتژی برند است و هر برندی میخواهد موفق شود باید در مورد این۴ ویژگی فکر کند و سؤال از خودش، سازمانش و مشتریانش بپرسد.