وضعیت برندسازی در ایران
- تاریخ :
- دسته بندی : فروش برند مقالات / فروش برند آماده مقاله
- بـازدید : 172
- نظـرات : 0
- نـویسنده : javad
وضعیت برندسازی در ایران
به تلاش زیادی نیاز نیست تا متوجه شویم برندسازی در کشورمان وضعیت خوبی ندارد.در برخی صنایع، هیچ نام شناختهشدهای به چشم نمیخورد و اساساً، تلاشی برای آن صورت نگرفته است. در برخی حوزهها مثل کسبوکارهای آنلاین یا کالاهای زودمصرف، شرکتهای نامآشنایی داریم که جزو انتخابهای اول مردم به شمار میروند؛ اما متأسفانه در سطح بینالملل یا منطقه، خبری از آنها نیست یا بهخوبی معرفی نشدهاند.
این مسئله باعث شده است تا با اتفاقات تلخی مثل پدیدۀ مارکدوزی در سطح داخل و خارج از کشور روبهرو باشیم. در این پدیده، تولیدکننده یا کسبوکار مالکیت محصول خود را از دست میدهد و خود، در سایه باقی میماند:
در داخل کشور، فروشندگان روی کالاها و تولیدات ایرانی برچسب خارجی میزنند تا بتوانند آنها را بفروشند یا به قیمتهای بالاتر عرضه کنند.
در سطح خارجی آن هم محصولات ایرانی به کشورهای دیگر صادر میشوند. آنها برچسب دیگری روی این محصولات میزنند و به نام خود وارد بازارهای جهانی میکنند. برای همین است که همه جای دنیا، زعفران کشور ما را متعلق به اسپانیا میدانند.
چه موانعی بر سر راه برندینگ در ایران وجود دارند؟
در کشور ما، برندسازی با چالشها و موانعی روبهرو است که اجازه نمیدهند مسیر درستی را طی کند. موارد زیر از جملۀ این مشکلات به شمار میروند:
۱. عدم حمایت دولت
بخش بزرگی از اقتصاد کشور در اختیار دولت قرار دارد. سازمانها و نهادهای دولتی همیشه در صنعت خود یکهتاز بودهاند و فرصتی برای رقابت سالم فراهم نبوده است.
دولت و این مجموعههای وابسته به آن، هیچوقت نیاز به برندسازی را حس نکردهاند؛ به همین دلیل، اهمیت حفظ و حمایت از برندهای کشور بهخوبی درک نشده است و برنامههای سفتوسخت و مناسبی در این راستا وجود ندارد.
۲. عدم ثبات در شرایط اقتصادی کشور
یکی دیگر از موانع برندسازی در ایران، تحریمها و بیثباتی در اقتصاد کشور است. نبود امنیت ذهنی و مالی و رویارویی مداوم با چالشهای غیرمنتظره، برنامهریزی در این زمینه را دشوار میسازد. در این شرایط، کسبوکارها بیشتر بر بقای مجموعه متمرکز میشوند و کمتر کسی به فکر برندینگ میافتد.
۳. تفکر سنتی برخی مدیران
هنوز هم در بسیاری از کسبوکارها تفکر سنتی حاکم است؛ مدیر مجموعه، برند را جزو داراییهای یک سازمان نمیداند و حاضر نیست هزینهای را برای آن صرف کند.
۴. تمرکز بر نرخ تبدیل بهعنوان شاخص عملکردی (KPI)
اغلب مدیران تنها نرخ تبدیل نهایی – مثل میزان فروش یا ثبتنام – را شاخص ارزیابی عملکرد میدانند. آنها در استراتژی برندینگ خود هم در پی تحقق نرخ تبدیل هستند و برای رسیدن به آن، از هدف و مسیر اصلی گاهی دور میشوند. این کار، یکپارچگی و انسجام حرکت را از بین میرود و اجازه نمیدهد هویتی ثابت و مثبت در ذهن مردم شکل بگیرد.
۵. کیفیت پایین محصولات و خدمات
پایه و اصل اولیۀ ساخت هر هویتی، وجود محصولات و خدمات باکیفیت است. کسبوکارها از هدف و چشماندازی خاص صحبت میکنند و به مخاطب وعدهای میدهند؛ پس، باید بتوانند از آن دفاع کنند. با شعار و تبلیغات توخالی هرگز برندی شکل نمیگیرد.
۶. نبود آموزش صحیح
متأسفانه در این زمینه، آموزش درستی در کشور وجود ندارد و جای آن در دانشگاهها خالی است. اغلب دورههای آنلاین و غیرآنلاین موجود هم برگرفته از منابع خارجی هستند و با فضا و بازار ایران تناسبی ندارند.
۷. عدم اعتماد مردم
یکی دیگر از چالشهای برندسازی در ایران، بیاعتماد مردم به نسبت به محصولات تولید داخل است. این عدم اطمینان در طی سالیان طولانی و بهدنبال تقلب، کیفیت پایین و قیمت بالای این کالاها ایجاد شده است. با ارائۀ ضمانتهای معقول و به کارگیری استراتژیهای مناسب، میتوان کمکم نگرش آنها را تغییر داد و آنها را نسبت به انتخاب محصولات ایرانی مطمئن کرد.
برندسازی در ایران، چه فوایدی دارد؟
برندسازی در کشورمان موجب توسعۀ اقتصادی و صنعتی کشور میشود و زیرساختهای حضور آن را در بازارهای جهانی فراهم میکند.
از طرفی، تلاش برای ساخت هویت باعث میشود کیفیت محصول یا خدمت کسبوکار افزایش یابد، اعتماد مردم جلب شود و خرید کالا تداوم پیدا کند. رابطۀ عاطفی عمیقی با مشتریان شکل میگیرد و این ارتباط، آنها را در شرایط بحرانی هم در کنار شرکت نگه میدارد. در چنین شرایطی، در چرخۀ اقتصادی کشور باقی میماند.
از آن گذشته، اگر کسبوکارها بتوانند وارد بازار صادرات شوند:
روابط پایدارتری با کشورهای منطقه و جهان ایجاد میشود؛
سرمایهگذاران خارجی برای ورود به بازار ایران ترغیب خواهند شد؛
به رقابتهای بینالمللی و منطقهای راه پیدا میکنند؛
با علم روز و تحولات تجارت جهانی همراه میشوند؛
دیگر در همۀ کشورها، مالک محصولات خود خواهند بود؛
کشور به یک قطب تجاری و قدرت نرم تبدیل خواهد شد.