داستان سرایی برند
- تاریخ :
- دسته بندی : فروش برند مقالات / فروش برند آماده مقاله
- بـازدید : 410
- نظـرات : 0
- نـویسنده : javad
هر بیزینس بر پایه قولی که به مصرف کنندگان برای داشتن نتایج، تجربه و راه حل های بهتری که به آنها می دهد پایه گذاری شده است. اما چطور مخاطبان خود را متقاعد کنیم که برند ما پاسخ تمام سوالاتی که آنها به دنبالشان هستند را دارد؟ چطور به مشتریان احتمالی متصل شویم؟
پاسخ بسیار ساده است: ساخت محتوای جذابی که با آن ارتباط برقرار کنند؛ و به صورت دقیق تر، ساخت داستانی که هر دو طرف معامله یعنی برند و مخاطبان بتوانند از آن مزایایی کسب کنند.
داستان سرایی یک ابزار قدرتمند بازاریابی محتوایی است که با استفاده از آن می توانید پیام برند خود را با دیگران مخابره کنید. داستان سرایی یک استراتژی بازاریابی محتوایی قوی است که می توانید از آن برای ساخت روابط جدید استفاده کنید. اگر شما داستانی را به اشتراک بگذارید که مخاطبان به راحتی با آن ارتباط برقرار کنند، آن ها به پیام های شما گوش می دهند و در مورد مزایای کار کردن با برند شما اطلاعات کسب می کنند.
اگر در حال راه اندازی بیزینس خود هستید و می خواهید صدایتان شنیده شود، داستان سرایی می توانید بهترین نوع محتوایی برای رساندن صدایتان باشد. در بازاریابی ما به این پدیده داستان سرایی برند می گوییم.
داستان سرایی برند (Brand Storytelling) چیست؟
در مراسم CLIO Sport Awards که در مورد انتخاب بهترین برندهای ورزشی از نظر تبلیغات و بازاریابی می باشد، برندهای نظیر ESPN، FOX، Reebok، Nike و NBA به عنوان الهام بخش ترین داستان های برند شناخته و از آنها تجلیل شد.داستان سرایی برند به زبان ساده به اشتراک گذاری داستان کمپانی و برند شما به نحوی که بتوانند با شما ارتباط برقرار کنند می باشد. این داستان، داستانی است در مورد این که برند شما از ابتدا چطور به وجود آمد. این یک داستان پر جزییات از الهامات، نگاه به آینده و اهداف برند شماست. هر زمان که از کلمه ی داستان استفاده می کنیم، منظور ما رویدادهای چندگانه پشت سر همی هستند که در یک جهت مشخص و با یک هدف مشخص به جلو حرکت می کنند.
از دید بازاریابی، داستان سرایی برند نگاهی اجمالی به فرهنگ برند و شیوه ای که برند برای عمل کردن به اهداف و قول هایش اتخاذ می کند، را فراهم می کند. این کار یک پنجره به درون برند باز کرده و چهره ای از کمپانی را نشان می دهد که مصرف کنندگان با آن ارتباط برقرار می کنند. این داستان نشان می دهد که چرا یک تیم متشکل از متخصصان هرروز به سختی برای تحویل محصول یا خدماتی خاص کار می کنند و انگیزه دارند. بنابراین، به طور خلاصه داستان سرایی برند متدی برای ایجاد ارتباطات انسانی است.
داستان یک برند نمی تواند یک صفحه ” درباره ما ” ساده در وب سایت باشد. در واقع داستان برند محتوایی است که با مخاطبان به صورت احساسی ارتباط برقرار می کند. داستان برند به هر چیزی در مورد برند شما که بتواند فراتر از فرهنگ، زمان و مکان باشد گفته می شود. داستان برند پل ارتباطی میان برند و مشتری با نشان دادن این که برندها هم می توانند به اتفاقات روزانه و واقعیت های زندگی روزمره واکنش نشان دهند، ایجاد می کند.
داستان برند اطلاعات ارزشمندی در مورد ضعف ها، انتخابات ضعیف و اخلاق های بد انسان ها را نشان می دهد. داستان برند، داستانی در مورد برندی است که به مشتریان خود اهمیت می دهد و به خاطر همین است که محصولی ایجاد کرده است که با استفاده از آن بتوان نقاط درد مشتری در زندگی روزمره با به پایین ترین درجه ممکن رساند.
داستان برند شما برای شما مانند یک ابزار ارتباطی عمل می کند. این داستان به مخاطبان نشان می دهد که کمپانی شما به چه چیزی اعتقاد دارد و به آنها کمک می کند دلیل به وجود آمدن برند شما را درک کنند.
داستان سرایی برند احساسات را تحریک می کند
یک طراحی بصری جذاب و ترکیب شده با کلماتی که احساسات را برانگیزد یک راه قدرتمند برای گفتن داستان برند شماست.وبسایت Content Marketing Institute این ویدیو را برای نشان دادن قدرت کلمات هنگامی که با یک محتوای بصری ترکیب شوند ساخت. این ویدیو، یک مرد بی خانمان و نابینا را نشان می دهد که با تابلویی که در دست خود دارد و روی آن نوشته شده است ” من نابینا هستم، لطفاً کمک کنید “، در خیابان از مردم درخواست پول می کند. اما داستان در این قسمت یک چرخش غیرمنتظره دارد و این اتفاق زمانی می افتد که زنی تابلو را برداشته و جمله آن را عوض می کند و روی آن می نویسد: ” امروز روز زیبایی است، اما من نمی توانم آن را ببینم. ”
داستان مرد نابینا نشان می دهد که کلمات چقدر می توانند انگیزه یک فرد را برای کمک کردن یا نکردن تغییر دهند. در نهایت، مردم دیگر نمی توانستند مرد بی خانمان را نادیده بگیرند چرا که درد شخصی او، رنج بردن از نابینایی، برای تمامی افرادی که از کنار او می گذشتند دردناک بود.
شخصیت یک برند از طریق رونمایی از خط فکری برند نشات می گیرد. تحقیقات نشان می دهند که مردم در برندها به همان جنبه های شخصیتی نگاه می کنند که به مردم دیگر نگاه می کنند. و درست همانند مردم دیگر، آنها به سمت شخصیت های احساسی جذب می شوند، نه شخصیت های منطقی. شخصیت برند از طریق بازاریابان و با مخابره کردن آن با استفاده از بسته بندی محصولات، عکس ها و کلماتی که برای توصیف برند استفاده می شوند، به مردم نشان داده می شود.
با وجود تمام این حرف ها، جالب است بدانید که داستان یک برند کاملاً در مورد خود برند نیست. بجای آن، این یک داستان در مورد مشتریان و ارزشی که از برند، محصول یا خدمات برند دریافت می کنند است. یک داستان برند قوی تجربه ای را برای مشتریان فراهم می آورد که آنها از آن انتظار دارند. قوی ترین داستان های برند آنهایی هستند که مشتریان خود را به عنوان قهرمانان داستان محسوب می کنند.
چطور یک داستان سرایی برند را طراحی کنیم؟
برای شروع نگارش داستان سرایی برند خود، می توانید از سوالات زیر استفاده کنید:- دلیل به وجود آمدن کمپانی
- تاریخچه و سابقه
- بازیگران
- ماموریت اصلی
- شکست های خود را به اشتراک بگذارید
- مشکلات بیزینسی
5 المان حیاتی داستان برند قدرتمند
همانطور که گفته شد اضافه کردن داستان سرایی به برندتان می تواند به انسان سازی برند شما کمک زیادی بکند.شما به حیوانات محصول نمی فروشید، درست است؟ بنابراین باید با انسان ها ارتباط برقرار کنید و برای این کار این 5 المان حیاتی داستان برند را حتماً به یاد داشته باشید.
1 – روایت مخصوص برند
ارزش یک برند به داستان آن متصل شده است. مزایایی که یک کمپانی برای مشتریان خود فراهم می کند با چه کسی، چه کاری، چرا و چگونه ی داستان برند ارتباط دارد. شما کی هستید؟ ارزش های شما چیست؟ چه چیزی باعث خاص شدن شما می شود؟ داستان اصلی شما چیست که باعث می شود شما یک ابرقهرمان در میان برندها باشید؟ به روایت برند به عنوان استراتژی برای توضیح کمپانی تان با استفاده از مکالمات و ارتباطاتی که با مشتریان دارید نگاه کنید. فاکتورهایی که باعث خاص بودن شما می شوند را پیدا کنید، یک روایت 500 کلمه ای بنویسید. از تاریخچه برند و تغییراتی که طی زمان به آن اعمال شده است تاثیر بگیرید. در مورد اهداف آینده صحبت کنید، در مورد محصولات مهم و خدمات مهم و عقاید خود صحبت کنید.
2 – مخاطبان هدف خود را بشناسید
حقایق کلاسیک بازاریابی هیچوقت از بین نمی روند، مخاطبان هدف خود را بشناسید. این حرف فراتر از چند دموگرافیک ساده است، البته که آنها هم بخشی از معادله هستند. مخاطبان شما تنها به چند عدد محدود نمی شوند. آنها پوست و استخوان هستند، و شما باید آنها را با تمام جزییات و شخصیت ها و رفتارها بشناسید.
با یک فرد شروع کنید. او کیست؟ به چه چیزی نیاز دارد؟ روز خود را چطور سپری می کند؟ پرسوناهای پرجزییات به شما کمک می کند که داستان بهتری بنویسید، در نتیجه داستان درستی را در زمان درستی برای مخاطبان خود تعریف می کنید. شناختن مخاطبان هدف به شما کمک می کند تا پیام خود را به خوبی منتشر کنید.
نگاهی به مخاطبان کنونی خود و مخاطبان رقبایتان بیاندازید. از ابزار مختلف برای رصد کردن مردم در فضای مجازی استفاده کنید و اطلاعات مختلف را جمع آوری کنید. با بررسی و تحلیل این اطلاعات در مورد مردم نه تنها می توانید فالوورها را آنالیز کنید، بلکه می توانید احساسات آنها را نیز زیر نظر بگیرید. ببینید که کدام نوع محتوا بهترین کیفیت را دارد که باعث به وجود آمدن تبدیل ها و مکالمات بین اینفلوئنسرها و مخاطبان می شود. این اطلاعات را با دموگرافیک ها و اطلاعات دیگری مانند سن، مکان، درآمد، علایق و موارد دیگر ترکیب کنید.
3 – داده ها نقش مکمل را ایفا می کنند
بیانیه صادر نکنید. داستان بگویید. در داستان سرایی برند، داده ها نقش مکمل را ایفا می کنند. داده ها را همانطور که هستند استفاده کنید تا بتوانید داستانی قابل باور و تعامل برانگیز بسازید و مخاطبان خود را به خریداران تبدیل کنید. به عنوان مثال، هر عکسی که در صفحات مجازی National Geographic می بینید با یک داستان شخصی به اشتراک گذاشته می شوند، و همچنین می توانند شامل نقاط اطلاعاتی باشند که بتوانند پیام حمایت از محیط زیست و گونه های خاصی از جانوران را به گوش مخاطبان برسانند.
این المان Range بیشتری از احساسات و ری اکشن ها را در مخاطبان شما تحریک می کند، از شوخ طبعی گرفته تا افکار منطقی و خشک. هر چقدر عمیق تر با مخاطبان تعامل برقرار کنید، بهتر است، مردم محتوایی را دوست دارند که باعث که آنها متوقف شده و به فکر بروند.
4 – کمپین ها نقش هایی در داستان مخاطبان دارند
بسیاری از کمپین های بازاریابی شامل یک قالب هستند، اما این کمپین چیزی بیشتر از یک استراتژی راه اندازی و اجرا هستند. داستان برند قدرتمند کمپین ها را به نحوی سازمان بندی می کند که نقش هایی را در داستان مخاطبان ایفا کنند.
تیم ها به مخاطبان هدف خود برمی گردند و داستان خود را تصور می کنند. آنها باید از خود بپرسند که کمپین مورد نظرشان در کدام بخش از داستان مخاطبان جای می گیرد. چه نقشی را خواهند داشت؟ به چه پرسوناهایی قصد دستیابی دارد؟ از طریق کدام واسطه؟ سپس تیم ها می توانند داستان برند خود را با توجه به قالب کمپین بنویسند، ممکن است چند سری داستان متفاوت برای مخاطبان لازم باشد تا بتوان به هدف نهایی رسید، اما به محض این که مخاطبان داستان اول را پیگیری کنند، در دام آن گیر می افتند و دیگر نمی توانند داستان را دنبال نکنند.
5 – داستان را شخصی سازی کنید
این مورد بسیار واضح و مشخص است، داستان را شخصی کنید. شما می توانید مزایای یک اتاق هتل با ویوی پانوراما را لیست کنید، اما داستان برند شما زمانی که شخصی شود توجه و دسترسی بیشتری را برای شما فراهم می کند.
این موضوع را این طور فرض کنید که شما به طور میانگین می توانید 5 درصد ارزش افزوده را با یک داستان شخصی یا عکسی که شامل کسی می شود که در اتاق هتل مانده است، به قیمت اضافه کنید. در واقع در این مورد تحقیقی نیز انجام شد که شامل 3000 شرکت کننده در رنج سنی بین 23 تا 65 سال بودند، گروه A گروهی بودند که لیستی از مزایا و ویوی اتاق هتل را دریافت کردند و برروی ارزش 125 دلار موافق بودند، گروه B اما لیست مورد نظر را همراه با چندین المان شخصی دریافت کرده و قیمت معقول پیشنهادی خود را 133 دلار اعلام کردند.
رعایت این 5 المان برای داستان سرایی قدرتمند برند می تواند کمپانی و خدمات شما را از دیگران متمایز کند. هیچکس نمی تواند یک داستان را دو بار تعریف کند. روایت داستان خود را منحصر به فرد و شخصی کنید. مخاطبان هدف خود را فراتر از دموگرافیک ها بشناسید و از داده ها به عنوان نقش مکمل استفاده کنید. بیاد داشته باشید که کمپین ها نقش موثرتری را در داستان مخاطبان ایفا می کنند.