معماری برند و فروش برند
- تاریخ :
- دسته بندی : فروش برند مقالات / فروش برند آماده مقاله
- بـازدید : 280
- نظـرات : 0
- نـویسنده : javad
در حوزه مدیریت برند، معماری برند یا Brand Architecture ابزاری برای مدیریت و سازماندهی برندهای زیرمجموعه است. به کمک معماری برند، موضوعاتی مثل نامگذاری برند، حد ارتباطی ساببرند با برند مادر و … مشخص میشود. اما چرا موضوع معماری برند در سطح کلان کسب و کار تا این حد پر رنگ است؟ علت به موضوعاتی برمیگردد که برندها در زمان توسعه با آن مواجه میشوند از جمله:
- نامگذاری شرکت جدید
- نامگذاری محصول جدید
- سیاست شفافسازی ارتباط برند مادر با برندهای زیرمجموعه
- رقابت برندهای زیرمجموعه
- استراتژی ورود به بازار محصول جدید و نگرانی بابت آینده آن
- همراستایی در استفاده از هویت کلامی (مثل فونت) برند مادر و برند زیرمجموعه (ساب برند)
انواع معماری برند
وقتی زمان بررسی انواع معماری برند میرسد، بحث پیچیده میشود. اما نگران نباشید معماری برند را به شکلی ساده برای شما بررسی میکنیم. Brand Architecture مدلهای متنوعی دارد و ما به انواع پرطرفدار این موضوع مهم میپردازیم. فراموش نکنید که معماری برند موضوعی در دل هویت برند است. پس لازم است نگاهی از بالا و کلان بر برند داشته باشید تا بتوانید استراتژی برند آرکیتِکچر را درک کنیم. بر اساس تجربه به شما توصیه میکنیم مدلهای مختلف معماری برند را مطالعه کنید و اختیار انتخاب نهایی را مالکان برند بسپارید. هر کدام از انواع معماری برند، تاثیر متفاوتی بر تصویر برند دارد.بسته به استراتژی محصول و استراتژی برند میتوان گفت که کدام نوع معماری به برند کمک میکند. بنابراین نسخه از پیش نوشته نداریم. مدلهای معماری برند، از مهندسی معکوس برندهای بزرگ استخراج شده پس از آنها بهره ببرید اما فراموش نکنید که اجباری از پیروی از آنها نیست. مهم بررسی سیاستها و استراتژیهای شماست.
1- Branded House
در این نوع معماری برند، اتصال برند زیرمجموعه به برند مادر و سایر ساب برندها واضح است. گروه ویرجین که در صنایع مختلفی حضور دارد، یکی از نمونههای بارز خانواده برند است.معمولا این برندها با مصرفکننده نهایی (Consumer) سر و کار دارند و با یک نام اصلی، محصولات و برندهای مختلفی وارد بازار میکنند. معمولا نامگذاری چنین برندها به شکل (برند مادر + فعالیت عملکردی برند) است. به عنوان مثال:
- اسنپ باکس
- اسنپ فود
- اسنپ پزشک
- اسنپ بایک
- اسنپ تریپ
2- برند تاییدشده (Endorsed Brand) و ساب-برند (Sub-brand)
الگویی که در Endorsed یا Sub-brand دیده میشود، حرکت به سوی استقلال هویت برند زیرمجموعه و اشارههای غیرمستقیم یا مستقیم به برند مادر است. این استراتژی معمولا با اهدافی مثل اهداف زیر اتخاذ میشوند:- عدم تاثیرگذاری یک برند بر برندهای مادر
- استقلال و توسعه کسب و کار برند زیرمجموعه
- حضور برند با هویت جدید در بازار جدید و کاهش ریسک اعتبار
در حالت اول، اگر یکی از زیرمجموعهها ضعیف کار کند کل برندها تحت تاثیر قرار میگیرد. برای مثال اگر اسنپ باکس ضعیف کار کند، حس منفی مخاطب بر کل برند سایه میافکند. در حالی که برای برند Sony اگر Playstation ضعیف کار کند، تاثیر منفی بر فروش تلویزیون Bravia نمیگذارد. همچنین کاربر Playstation الزامی ندارد که از سایر محصولات سونی استفاه کند. همانطور که در تصویر پایین قابل بررسی است، تاییدیه از سازمان مادر نیز طیف دارد. کمپانی Sony Pictures کاملا تاییدیه از سونی دارد. در حالی که محصولاتی مثل Walkman یا Playstation تاییدیه مستقیم ندارد. این مدل در هلدینگهایی که بازار هدف متنوع دارند، بسیار رایج است.
در این الگوها معمولا به اسم برند مادر با عباراتی چون Powered ، By و From ارتباط با برند مادر مشخص میشود و اشاره بصری به برند مادر نمیشود.
3- House of Brands (چتر برند/خانواده برند/خانه برند)
این الگو به منظور حداقلسازی ارتباط برند مادر با زیرمجموعه است. ممکن است مصرفکنندگان در طی یک عمر مصرف برند، متوجه ارتباط برند مادر و برند زیرمجموعه نشوند. بعضا دیده میشود که برند مادر، خود رقیب برند زیرمجموعه است. همچنین برند مادر، برای زیرمجموعههایش برند رقیب میسازد. معمولا چنین استراتژی برای حذف رقبا از بازار است. Oila و famila اگرچه رقیب یکدیگر هستند، اما هر دو زیرمجموعه گلرنگی هستند که در تلاش است تا لادن و طبیعت را از قفسه فروشگاهها حذف کند. این مدل برندسازی در صنایع غذایی و آرایشی بهداشتی و به طور کلی صنعت FMCG کاربرد دارد.4- مدل منعطف معماری برند
اکثر سازمانها خواه و ناخواه با منعطفسازی استراتژی معماری برند مواجه هستند. برای مثال مایکروسافت برای محصولات آفیس و surface از الگوی Endorsed استفاده میکندهمانطور که در تصویر مشخص است، msn اشاره مستقیم به مایکروسافت دارد. حد بلوغ و نفوذ برند در بازار هم میتواند عاملی برای اشاره مستقیم به برند مادر باشد. بدین مفهوم که msn برای برندینگ، همواره نیازمند وصل شدن به برند Microsoft است اما Bethesda استودیو بازیسازی که توسط مایکروسافت خریداری شده، در هویت بصریاش هنوز نشانهای از مایکروسافت نیست
در مورد google هم این موضوع صدق میکند. زمانی که برند قدرتمندی به نام youtube را خریداری میکند، تغییری در نام و نشانش ایجاد نمیکند و در هیچ جای سایت و اپلیکیشن یوتیوب، نمادی ملموس از google نیست. اما برندهای توسعه یافته توسط google مثل maps یا calendar همگی پیرو الگوی نامگذاری family brand هستند.