برند فروشی وداستان برند فوجیفیلم
- تاریخ :
- دسته بندی : فروش برند مقالات / فروش برند آماده مقاله
- بـازدید : 276
- نظـرات : 0
- نـویسنده : javad
فوجیفیلم (Fujifilm Holdings Corporation) شرکت ژاپنی فعال در صنعت تصویربرداری است که ساختمان مرکزی آن در توکیو قرار دارد. فوجیفیلم پس از گذشت یک قرن فعالیت، امروز در بازارهای گوناگونی در سطح بینالمللی فعالیت میکند. طراحی و توسعه و خدمات در راهکارهای اسناد سازمانی، تصویربرداری پزشکی، تجهیزات تصویربرداری تشخیصی، لوازم آرایشی و بهداشتی، داروهای احیایی، سلولهای بنیادی، ساختوتولید صنایع زیستی، دستگاههای اپتیکی و پنلهای نمایشگر تحت، دوربین دیجیتال، فیلم عکاسی رنگی و تمامی تجهیزات مرتبط با ضبط و چاپ عکس، حوزههای متنوع فعالیت این برند ژاپنی را شکل میدهند.
تمرکز اصلی فعالیتهای فوجیفیلم تا سالها روی تجهیزات عکسبرداری و خصوصا فیلمهای ثبت عکس بود. آنها از اولین فعالان صنعت بودند که در کنار کداک، لقب پیشگامان عکاسی را یدک میکشیدند. فوجیفیلم برخلاف کداک در انقلاب دیجیتال شکست نخورد و با سرعت مناسبی، خود را با تغییرات جدید هماهنگ کرد. بهعلاوه، ورود به صنایع جدید و مشابه و بهرهگیری از تجربهی سالهای فعالیت در تصویربرداری، باعث شد تا جریان درآمد و حیات در برند ژاپنی پایدار بماند. ورود به صنعت سلامت و بهداشت نیز از تصمیمهای مهم و حیاتی در تاریخ فوجیفیلم بود که آنها را به هولدینگی بزرگ تبدیل کرد. از مهمترین همکاریهای تاریخ فوجیفیلم نیز میتوان شراکت با زیراکس را نام برد که منجر به شکلگیری شرکتی بهنام فوجی زیراکس شد.
تاریخچه تأسیس
شرکت Dainippin Celluloid اولین تولیدکنندهی فیلمهای ضبط فیلم سینمایی در ژاپن بود. زیرمجموعهی فیلمهای عکسبرداری این شرکت در دههی ۱۹۳۰ وضعیت مناسبی نداشت و مدیران مجبور به جداسازی آن شدند. شرکت جدید در سال ۱۹۳۴ بهنام Fuji Photo Film تأسیس شد که ۳۴۰ کارمند داشت. اولین کارخانهی مستقل در فوریهی همان سال در آشیگارا راهاندازی شد. شویچی آسانو اولین مدیر فوجیفیلم مستقل بود که وظیفهی دشوار خروج شرکت از بحرانهای اولیه را برعهده داشت. اولین محصولات فوجی، فیلمهای عکسبرداری و فیلمبرداری، صفحات خشک چاپ عکس و کاغذ مخصوص چاپ عکس بود. تولید محصولات وابستگی زیادی به واردات مواد اولیه داشت، درنتیجه محصولات اولیهی فوجی قیمت بالا و کیفیت نهچندان قابلقبول داشتند که سالهای ابتدایی را بیشازپیش برای آنها دشوار کرد.اولین وظیفه و مأموریت فوجی، کسب اعتبار در بازار داخلی ژاپن بود. صنعت مواد حساس به نور، اهمیت بالایی برای اعتبار برند قائل بود. درواقع عکاسان دوست نداشتند تصاویر ثبتشده در دوربینهای خود را در معرض ریسک استفاده از مواد اولیهی ضعیف قرار دهند و همچنین بهدنبال قیمت مقرونبهصرفه نیز بودند.
سه سال اول فعالیت فوجی، با افزایش بدهی، کاهش فروش و تلاشهای بیشمار برای تأمین هزینههای تحقیق و توسعه همراه بود. درنهایت مدیران شرکت میدانستند که ابتدا باید افزایش کیفیت را در دستور کار خود قرار دهند. آنها یک متخصص آلمانی را در بخش فناوریهای امولسیونی استخدام کردند تا فرایند تولید را بهینهسازی کند.
ترکیب مشاورهی آلمانی با تحقیق و توسعهی داخلی فوجی باعث شد تا اولین محصول مستقل آنها در سال ۱۹۳۶ تولید شود. نگاتیو فیلم برای فیلمبرداری و اولین فیلم عکاسی انحصاری فوجی در آن سال تولید شد. تولید نگاتیو فیلم نیاز به فناوری مدرنی داشت و فوجی با ورود به این صنعت، صلاحیت مناسب را در میان استودیوهای ژاپنی کسب کرد.
پس از تولید اولین محصول مستقل، نوبت به توسعهی فعالیتهای تولیدی رسید. فوجی دومین کارخانهی خود را در سال ۱۹۳۸ در اوداوارا و آزمایشگاه تحقیقات رنگ را در سال ۱۹۳۹ راهاندازی کرد. باوجود پیشرفت مناسب، جنگ جهانی دوم عاملی بود که منجر به توقف حرکت فوجی شد.
دولت ژاپن در جریان جنگ جهانی دوم، تمامی مواد اولیهی حساس را برای کاربردهای نظامی در انحصار خود جمعآوری میکرد. درنتیجه، صنعت فیلم در بازار مصرفکننده باید منتظر پیشرفت جنگ میماند تا شاید کمی مواد اولیه به آنها نیز برسد. در سال ۱۹۴۵، ضربهی محکمتر جنگ به فوجی وارد شد و بمباران متفقین، دو کارخانهی برند ژاپنی را تقریبا تخریب کرد. بالاخره جنگ جهانی دوم هم با تمامی دشواریها به پایان رسید و سالهای پس از جنگ، زمان بازسازی استراتژیک و زیرساختی فوجی بود.
ورود به بازارهای جدید
متفقین مجوز ازسرگیری تجارتهای مستقل را از سال ۱۹۴۷ صادر کردند. فوجی بهسرعت از فرصت پیشآمده استفاده و صادرات خود را به کشورهای دیگر آسیایی و همچنین کشورهای آمریکلای لاتین شروع کرد. تولیدکنندههای ژاپنی باوجود شکست کشورشان در جنگ، اعتبار خوبی در میان مصرفکنندهها و شرکتهای خریدار تجهیزات اپتیکی داشتند. فوجی با بهرهگیری از همین اعتبار، محصولات متنوع خود همچون دوربینهای دوچشمی و عکسبرداری را به بازارهای هدف صادر میکرد. البته فناوری ژاپنی صنعت فیلم و مواد حساس دیگر، در آن سالها هنوز پشت سر پیشگامان آمریکایی و اروپایی حرکت میکرد.فوجی در دهههای ابتدایی هیچگاه نتوانست اعتبار خوبی در صنعت فیلم داشته باشد. آنها باوجود تولید فیلمهای تصویربرداری اشعهی ایکس و فیلمبرداری، توانایی تولید محصول برای بازار مصرفکنندهی آماتور را نداشتند. سرانجام در دههی ۱۹۵۰، اولین فیلمهای مخصوص مصرفکننده از کارخانههای فوجی خارج شد. البته تحقیق و توسعه با سرعت مناسبی در شرکت ژاپنی پیگیری میشد. آنها در سال ۱۹۴۸ اولین فیلم رنگی را تولید کردند و در سال ۱۹۴۹ وارد بازار مهم و بزرگ هند شدند.
یکی از دلایل عدم توانایی تولید فیلم مخصوص مصرفکننده، کمبود مواد اولیه در دههی اول پس از جنگ جهانی بود. با پایان یافتن دههی ۱۹۴۰، مواد اولیهی حساس و ارزشمند همچون نقره و کاغذ و مواد شیمیایی نفتی، در حجم بیشتر در اختیار قوجی قرار گرفت. بهعلاوه، آنها موفق به عقد قرارداد با ایستمن کداک، غول آمریکایی صنعت تصویربرداری شدند که بازار مهم آمریکا را برایشان بههمراه داشت. در سال ۱۹۵۲ اولین فیلم عکسبرداری آماتور در فوجی تولید شد و تا ۶ سال بعد، چند نسخهی توسعهیافته نیز به بازار راه یافت.
دههی ۱۹۵۰ با سیاستهای خاص تعرفهی واردات در ژاپن همراه بود. همین سیاستها باعث شد تا فیلم عکسبرداری خارجی، قیمت بالایی در بازار ژاپن داشته باشد. فوجی با بهرهمندی از سیاستهای مذکور، بازار ژاپن را در اختیار گرفت که در سالهای بعد، ۱۵ درصد از بازار جهانی فیلم عکاسی را تشکیل میداد.
فوجی علاوه بر تمرکز بر بازار داخلی، در نیمهی دوم قرن بیستم تلاش میکرد تا هرچه بیشتر بازارهای بینالمللی را هدف قرار دهد. آنها زیرمجموعهی صادراتی خود را در سال ۱۹۵۶ راهاندازی کردند و تا سال ۱۹۵۸، موفق به عقد ۲۷ قرارداد صادرات به کشورهای آسیایی و آمریکای شمالی و آمریکای مرکزی شدند. اولین مقصد، آمریکای شمالی بود که در سال ۱۹۵۵ میزبان برند ژاپنی شد. ۱۰ سال بعد، زیرمجموعهی مستقل فوجی در آن منطقه راهاندازی شد.
همانطور که گفته شد، یکی از مهمترین قراردادهای همکاری فوجیفیلم با شرکت زیراکس امضا شد. دو شرکت ژاپنی و آمریکایی در سال ۱۹۶۲ قرارداد همکاری امضا کردند که شرکتی بهنام فوجی زیراکس راهاندازی کنند. فوجیفیلم ۷۵ درصد و زیراکس ۲۵ درصد از سهام شرکت جدید را در اختیار گرفت. تولید و عرضهی محصولات مرتبط با صنعت کپی و اسناد اداری در منطقهی آسیا اقیانوسیه،، حوزهی تمرکز فوجی زیراکس بیان شد. فوجی زیراکس امروز بهعنوان طولانیترین همکاری بین یک شرکت آمریکایی و ژاپنی شناخته میشود.
فوجی دو دهه پس از شروع فعالیت، سهم خوبی از بازار جهانی صنعت عکسبرداری را به خود اختصاص داده بود. ازطرفی هنوز تصور عموم کاربران، روی پایین بودن کیفیت محصولات برند ژاپنی معطوف بود. ازطرفی آنها باید محصولات خود را توسعه میدادند تا فیلم و کاغذ هماهنگ و سازگار با سیستمهای پردازشی بینالمللی تولید کنند. در سال ۱۹۶۶، اولین فیلم فوجی سازگار با پردازندههای بینالمللی تولید شد. تا سال ۱۹۶۹، تمامی محصولات برند ژاپنی بهصورت استاندارد و سازگار با محصولات بینالمللی تولید شدند. با موفقیت در تولید محصولات استاندارد، زمان بهرهبرداری از شبکهی عظیم صادرات فرا رسیده بود.
شبکهی جهانی فوجی در دههی ۱۹۶۰ توسعه یافت. آنها تا دههی بعد ۹ دفتر بینالمللی راهاندازی کردند که هریک از آنها نیز فرایند توسعه را در کشور محل فعالیت در دستور کار قرار دادند. بهعنوان مثال، زیرمجموعهی فوجی در ایالات متحده از سال ۱۹۷۱ تا ۱۹۸۲، ۶ دفتر مستقل در آن کشور راهاندازی کرد.
ایستمن کداک در نیمهی دوم قرن بیستم هنوز فرمانروای صنعت تصویربرداری بود. آنها در بازار مصرفکننده بهعنوان انتخاب اول شناخته میشدند و تقریبا تمامی تولیدکنندهها، ملزم به تولید محصولات سازگار با شرکت آمریکایی بودند. فوجی در ابتدا از این حقیقت مطلع نبود و خسارتهای ابتدایی را متحمل شد. آنها در سال ۱۹۶۷ سیستم خانگی هشت میلیمتری مبتنی بر فناوری کارتریج توسعه دادند که ۱۴ تولیدکنندهی اروپایی و ژاپنی، محصولاتی سازگار با آن تولید میکردند. حتی بزرگترین تولیدکنندهی اروپایی صنعت در آن سالها، AGFA Gavaert هم تولیدات خود را با فوجی هماهنگ کرده بود. کداک کمی بعد سیستم اختصاص خود را توسعه داد که بهسرعت بازار جهانی را در اختیار گرفت. درنهایت فوجی مجبور به توقف تولید و تغییر محصول اختصاصی خود شد. درنهایت همین چالشها رشد جهانی برند ژاپنی را دشوار میکردند و حتی روی فرایند توسعهی محصول نیز تأثیرگذار بودند.
کداک در سال ۱۹۷۰ بیش از ۹۰ درصد از بازار فیلم عکاسی آمریکا را در اختیار داشت. ازطرفی فناوری بهکاررفته در محصولات فوجی بهتر بود و فیلمهایی سریعتر در شرکت ژاپنی تولید میشدند. بهبیان دیگر، برای ثبت عکس روی فیلمهای فوجی، نیاز به نوررسانی کمتری بود. بهعلاوه، عکسهای ثبتشده با فیلمهای فوجی، در رنگهای گرم مانند قرمز و نارنجی کارایی بهتری داشتند. درحالیکه کداک بازار انبوه آماتور و پرکاربر را هدف قرار داده بود، فوجی تلاش میکرد تا عکاسان حرفهایتر را به محصولات خود علاقهمند کند. اگرچه رویکرد ژاپنیها نیاز به زمان زیادی برای موفقیت داشت، اما بالاخره پس از سالها، کیفیت بالاتر فیلمهای فوجی، به تهدیدی جدی برای فرمانروای آمریکایی صنعت تبدیل شد.
دههی ۱۹۷۰ با توسعه و پیشرفت جهانی برای فوجی همراه بود. تغییرات عظیم در نرخ تبدیل ین ژاپن نسبت به ارزهای جهانی، یکی از موتورهای محرک رشد بینالمللی فوجی بود. بهعلاوه آنها با توسعهی زیرساختهای تولیدی خود، رشد مناسبی را در بازارهای غیر از غرب، تجربه کردند. تولید محصولات فوجی با نظارت و همکاری شرکت اصلی، در برزیل، کرهی جنوبی و اندونزی شروع شد. زیرمجموعههای مذکور ابتدا تنها فعالیت مونتاژ را برای فوجی انجام میدادند، اما پس از مدتی تولید مواد حساس، مواد شیمیایی پردازش رنگ و محصولات اپتیکی مناسب صادرات، در همان مراکز به خط تولید اضافه شدند. تمرکززدایی از فرایند تولید باعث شد تا فوجی پایگاهی مستحکم در برابر نوسانهای ارزی در بازارهای جهانی داشته باشد.
فرایند توسعهی زیرساختهای تولیدی در فوجی با صرفهجویی اقتصادی انجام میشد. ازطرفی ژاپنیها هزینههای سنگینی را برای تحقیقوتوسعه اختصاص میدادند تا از صنعت روبهرشد تصویربرداری عقب نمانند. برای مثال آنها تحقیقات در حوزهی مغناطیس را از سال ۱۹۵۴ شروع کرده بودند و اولین محصول در سال ۱۹۶۰ به بازار عرضه شد. در سال ۱۹۶۳، فوجی اولین نوار ویدئویی را مخصوص سیستمهای خانگی ژاپنی توسعه داد. محصولات مغناطیسی پس از موفقیتهای اولیه به استراتژی اصلی فوجی برای رشد طولانیمدت تبدیل شدند. برند ژاپنی تحقیقات خود را در این حوزه با جدیت پیگیری کرد و در سال ۱۹۷۷ موفق به تولید اولین فلاپی دیسک هشت اینچی کامپیوتری شد.
توسعهی فناوری برای بهبود تصویربرداری در صنایع دیگر، از حوزههای دیگر تمرکز فوجی در نیمهی دوم قرن بیستم بود. آنها برای مثال با شرکتهایی همچون Mitsubishi Heavy Industries و Konan Camera Institute وارد همکاری شدند تا تجهیزاتی را برای تصویربرداری بهتر از فرایندهای تولید ماشینآلات سنگین و همچنین سندسازی نقشهها تولید کنند. در کنار این فعالیتها، توسعهی محصولات مخصوص تصویربرداری پزشکی نیز با جدیت پیگیری میشد که در دهههای بعد، به یکی از حوزههای اصلی تمرکز فوجی تبدیل شد.
فوجی باوجود توسعهی فعالیت در صنایع دیگر، تمرکز اصلی خود را روی فیلم عکاسی معطوف میکرد. آنها همهی تلاش خود را بهکار میگرفتند تا بازارهای پرسود غربی را تصاحب کنند. ازطرفی فروش فیلمهای ژاپنی در بازارهای مذکور کاهش یافته بود و فوجی مأموریت سختی برای تصاحب مجدد سهم خود در پیش داشت.
مجددا یادآوری میکنیم که فوجی در سال ۱۹۶۰ بهعنوان یک توزیعکنندهی فیلم خصوصی، وارد بازار ایالات متحده شد. آنها اولین فیلم رنگی را در سال ۱۹۷۰ در ایالات متحده تولید کردند. در سال ۱۹۷۲ بالاخره محصولی با برند خود فوجی به بازار عرضه شد. ژاپنیها ارتباط مستقیم با خردهفروشها را بهعنوان استراتژی اصلی خود در نظر داشتند و موفق به کسب دو درصد سهم از بازار شدند. در جریان دههی ۱۹۷۰، سهم آنها در بازار، دوبرابر شد. همانطور که گفته شد، فوجی با عرضهی سریعتر فیلم به بازار توانستند به رقیبی جدی برای کداک تبدیل شوند و کاربران حرفهای، این برند ژاپنی را ترجیح دهند. در سال ۱۹۸۴، موفقیت بعدی در رقابت با کداک بهدست آمد و فیلم سریع 1600 ISO توسط فوجی به بازار عرضه شد.
فوجی باوجود تمام تلاشها و موفقیتهای اولیه، نمیتوانست سهم زیادی از بازار ایالات متحده و حتی مناطق دیگر جهان کسب کند. هزینهای که کداک برای تحقیق و توسعه درنظر میگرفت، همیشه بیشتر از شرکتهای دیگر بود و برند آمریکایی را در صدر بازار، حفظ میکرد. از محصولات مهم کداک در سالهای اوج رقابت میتوان به فیلم Kodacolor II در سال ۱۹۷۲ اشاره کرد. تولیدکنندههای ژاپنی برای رسیدن به کیفیت محصول جدید کداک، باید سرمایهی عظیم پولی و زمانی اختصاص میدادند. ازطرفی در سالهای پایانی دههی ۱۹۷۰، بحران اقتصادی جهانی مانع جدیدی را پیشروی توسعهی بینالمللی فوجی قرار داد. افزایش تولید در کل صنعت و افزایش قیمت مواد اولیه همچون نقره و نفت نیز باعث میشد تا درآمد برند ژاپنی، تحت تأثیر قرار بگیرد.
انقلاب الکترونیک در دهههای ابتدایی نیمهی دوم قرن بیستم، اولین نشانههای خود را ظاهر کرد. فوجی با هوشمندی بالا در میانهی دههی ۱۹۷۰ تعدادی مهندس الکترونیک را استخدام کرد و بهدنبال توسعهی فعالیتها در صنعت جدید بود. افزایش قیمت نقره بهعنوان یکی از مواد اولیهی حیاتی برای صنعت عکسبرداری، باعث شد تا ژاپنیها بیشازپیش به توسعهی صنعت جدید فکر کنند. در آن سالها که اکثر شرکتهای صنعت تصویربرداری با کاهش فروش و درآمد دست به گریبان بودند، فوجی ضربههای کمی از بحران اقتصادی متحمل شد.
فوجی در پایان دههی ۱۹۷۰ پس از کداک و AGFA سومین تولیدکنندهی فیلم در جهان بود. ژاپنیها در جریان سالهای رکود، سیاستی تهاجمی برای حفظ و گسترش بازارهای خود داشتند. اکثر رقبا، به دلیل افزایش شدید قیمت نقره (از ۶ دلار به ۴۹ دلار بهازای هر اونس در سال ۱۹۷۹) قیمت محصولات خود را ۱۰ تا ۳۰ درصد افزایش دادند. درمقابل، فوجی و رقیب داخلیاش، کونیشیروکو، تنها هفت درصد افزایش قیمت را روی کالاهای خود اعمال کردند.
سیاستهای رقابتی فوجی در سال ۱۹۷۹ خسارتهای متعددی را به آنها وارد کرد. ۱۵ میلیارد ین بهدلیل تورم قیمت نقره و ۴/۶ میلیارد ین خسارت ناشی از نرخ ارز و صادرات، به برند ژاپنی تحمیل شد. ازطرفی در همان سال، تقاضا برای محصولات مغناطیسی همچون نوار کاست و نوار فیلم ویدئویی افزایش شدیدی یافت که منجر به جبران خسارتهای فوجی شد. درنهایت برند ژاپنی بازیابی قویتری به بازار داشت و بخش محصولات مغناطیسی، شرکت را از خسارتهای شدید نجات داد.
تنوع و گسترش فعالیت
درآمد فوجیفیلم در سال ۱۹۸۰ با رشد ۱۳۰ درصدی همراه بود. کاهش قیمت نقره و افزایش فروش نوارهای مغناطیسی، رشد سریع برند ژاپنی را ممکن کرده بود. نوارهای مغناطیسی که ۹ درصد از فروش را به خود اختصاص داده بودند، صادرات فوجیفیلم را به ۳۲ درصد افزایش دادند و روند مثبت، تا پایان دهه ادامه داشت. فوجیفیلم در دههی ۱۹۸۰ به موقعیتی رسیده بود که خود را برای وارد کردن ضربههای سنگین به رقبای غربی آماده میکرد.بازار فیلم آماتور در ایالات متحده، در دههی ۱۹۸۰ با تغییر شدید رفتار مشتریان روبهرو شد. مصرفکنندهها فیلمهای باکیفیت ۳۵ میلیمتری را به راهکارهای دیگری همچون دیسکهای کداک و کارتریج و عکسبرداری سریع ترجیح میدادند. اگرچه بازار بهسمت تولیدکنندههایی همچون فوجفیلم تغییر کرد که متخصص فیلمهای ۳۵ میلیمتری بودند، مصرفکنندهها باز هم بهدنبال راحتی بیشتر در محصولات بودند. دوربینهای مجهز به فوکوس خودکار و فیلمهای سریع موجود در آنها، نیاز به پیچیدگی بیشتر در خط تولید تولیدکنندهها داشت.
باوجود تغییر رفتار مصرفکنندهها، صنعت عکاسی در دههی ۱۹۸۰ به بلوغی نسبی رسیده بود. اگرچه فوجیفیلم همهی تلاش خود را برای تصاحب بازار آمریکا اختصاص داده بود، بازار مذکور تنها دوبرابر ژاپن بود. بههرحال آنها موفقیتهای قابلتوجهی را تجربه کردند و نهتنها سهم خود را از بازار جهانی افزایش دادند، بلکه موفق به رشد بیشتر محصولات در کل صنعت تصویربرداری و الکترونیک شدند.
در سال ۱۹۷۹ یک تغییر مهم و تاریخی در سیستم مدیریت فوجیفیلم رخ داد. مینورو اونیشی بهعنوان مدیر کل شرکت انتخاب شد که جوانترین مدیر تاریخ برند ژاپنی بود. او پنج سال بهعنوان مدیر زیرمجموعهی آمریکایی فوجیفیلم فعالیت کرده بود. اگرچه انتخاب اونیشی برخی از مدیران مسنتر فوجیفیلم را ناراحت کرده بود، او توانست با بهرهگیری از تخصصش در بازار ایالات متحده، شبکهی فروش عظیمی برای محصولات متنوع دیگر همچون نوارهای مغناطیسی و تجهیزات اپتیکی و سیستمهای الکترونیکی هیبریدی توسعه دهد.
رشد سریع فوجیفیلم در دههی ۱۹۸۰ باعث شد تا رقبایی همچون AGFA و 3M جایگاه خود را در بازار به شرکت ژاپنی اهدا کنند. اکنون نوبت به تصاحب هرچه بیشتر سهم کداک رسیده بود. تا سال ۱۹۸۲، سهم آنها از بازار آمریکا تنها پنج درصد بود و اونیشی، هدف ۱۰ درصدی را برای فرایندهای توسعه در نظر گرفت.
موفقیت فوجی در تصاحب بازارها به دلایل متعددی رخ داد. اول اینکه توسعهی محصولات در کداک در دههی ۱۹۷۰ ضعیف بود. درمقابل، فوجی تمام تلاش خود را بهکار گرفته بود تا با نیاز روزافزون مصرفکنندهها به فیلمهای باکیفیت و سریع در بازارهای حرفهای و آماتور، پاسخ مناسبی بدهد. بهعلاوه، فعالیتهای تحقیق و توسعه در شرکت ژاپنی با دقت و کیفیت بالایی پیگری میشد. کداک دیرتر از فوجی متوجه تغییر بازار از محصولات شیمیایی به الکترونیکی شد، درحالیکه ژاپنیها از سالها قبل روی فناوری سرمایهگذار کرده بودند و بهخوبی فضای پردازش و تصویرسازی را میشناختند. اگرچه سرمایهگذاری کداک در تحقیق و توسعه بیشتر از فوجی بود؛ اما برند ژاپنی سهم بیشتری از درآمد خود را به تحقیقات اختصاص میداد. تا سال ۱۹۷۹، تعداد پتنتهای ثبتشده توسط کداک در آمریکا و ژاپن ۲۵۵ پرونده بود، درحالیکه فوجی ۲۷۰ پتنت بهنام خود داشت.
فوجی نام خود را بهعنوان اولین تولیدکنندهی غیرآمریکایی نوار ویدئو بر سر زبانها انداخته بود. کیفیت محصولات آنها نیز از همان زمان معرفی در رسانهها و محافل خردهفروشی تحسین میشد. تا سال ۱۹۸۲، نوارهای مغناطیسی ۱۲ درصد از درآمد فوجی را تأمین میکردند. توزیع مناسب و اعتبار قوی و بازار روبهرشد، پیشرفت سریع را برای فوجیفیلم بههمراه داشت. محصولات مغناطیسی حاشیهی سود مناسبی هم داشتند و در کنار فروش خوب محصولات فوجیفیلم در بازار مصرفی فیلم، جریان درآمدی پایداری را ساخته بودند. رشد تا جایی ادامه پیدا کرد که تا سال ۱۹۸۳، فیلم عکسبرداری تنها نیمی از کسبوکار فوجیفیلم را به خود اختصاص میداد.
توسعهی فعالیتها به کاربردهای متنوع تصویربرداری در صنایع دیگر، در دههی ۱۹۸۰ با قدرت در فوجی انجام میشد. آنها دستگاههای نوآورانهای هم در آن دهه به بازار پزشکی معرفی کردند که میتوان دستگاههای تشخیصی تصویربرداری حرفهای اشعهی ایکس و سیستم Minilab را از میان آنها نام برد.
از سرمایهگذاریها و استراتژیهای مهم توسعهای در فوجیفیلم، میتوان به صنعت زیستفناوری و اتوماسیون اداری اشاره کرد. شرکت ژاپنی درآمد بالای خود را در حوزههای جدید سرمایهگذاری میکرد و درنتیجه هیچگونه بدهی هم برای توسعهی آن بخشها نداشت. صنایع جدید مانند ضبط میکروفیلم برای دفاتر و تصویربرداری الکترونیکی اشعهی ایکس، بهمرور درآمد مستقلی برای خود شکل دادند. فوجیفیلم در مجموع حاشیهی سود خوبی را در همهی حوزههای محل فعالیت تجربه میکرد. در همان سالها اتوماسیون در تولید خود فوجیفیلم نیز بهخوبی انجام میشد و بازدهی بیشتر کارخانهها را بههمراه داشت.
شرایط رقابت در صنایع نوپا و حرفهای در دههی ۱۹۸۰ بسیار دشوار بود. تغییر نرخ تبادل ین نسبت به ارزهای بینالمللی و چالشهای تجاری بین کشورهای متعدد، روی کسبوکار فوجیفیلم هم تأثیر گذاشته بود. ازطرفی برند ژاپنی باوجود فعالیت مناسب در صنعت پزشکی، از کسبوکارهای نوپا محسوب میشد و تجربهی مناسب را دربرابر رقبا نداشت. درنهایت آنها برای حفظ رقابت در بازارهای جدید باید تولید و فروش خود را در بخش فیلم افزایش میدادند.
فوجیفیلم در کنار توسعهی کسبوکار و ایجاد جریانهای درآمدی جدید، سرمایهگذاری در تبلیغات را نیز افزایش میداد. آنها با هزینههای هنگفت در بازار ایالات متحده توانستند پشتیبانی رسمی از بازیهای المپیک ۱۹۸۴ لسآنجلس را از کداک بربایند. هزینهای هفت میلیون دلاری برای آن رقابتها صرف شد و فوجیفیلم به سهم ۶ درصدی از بازار هدف رسید. بهعلاوه، آنها پشتیبان رسمی جام جهانی فوتبال در سال ۱۹۸۲ هم بودند و تا میانهی دههی ۱۹۹۰، پشتیبانی را ادامه دادند.
علاوه بر فعالیتهای تحقیق و توسعه و بازاریابی، توزیع محصولات فوجیفیلم نیز در دهههای پایانی قرن بیستم با قدرت زیادی پیگیری میشد. آنها در سال ۱۹۷۹ تقریبا در ۳۰ درصد از فروشگاههای فیلم در ایالات متحده حاضر بودند. تا سال ۱۹۸۴ این عدد به ۶۰ درصد رسید و فروشگاههایی علاوه بر فروشگاههای اختصاصی عکسبرداری، میزبان ژاپنیها شدند. تا پایان سال و پس از برگزاری المپیک، سهم فوجیفیلم در بازار آمریکا به هشت درصد رسید. اونیشی باتوجه به همین رشد، پیشبینی ۱۰ سال آیندهی شرکت خود را روی سهم بازار ۱۵ درصدی معطوف کرد و رویکرد تهاجمیتری در پیش گرفت. تا سال ۱۹۸۶ و پیادهسازی استراتژیهای تصاحب بازار حرفهای، فوجیفیلم ۱۰ درصد از سهم بازار آمریکا را در اختیار داشت.
رقابتی که فوجیفیلم در بازار ایالات متحده تجربه میکرد، در نقاط دیگر جهان آنچنان مشهود نبود. آنها تقریبا نیمی از بازار فیلم را در جنوب شرقی آسیا در اختیار داشتند و در سال ۱۹۸۴ با افتتاح دفتر رسمی در چین، وارد بازار بزرگ و بکر این کشور شدند. بازار اروپا نیز باوجود ایجاد وفاداری به برند پایینتر نسبت به ایالات متحده، روند خوبی را برای فوجیفیلم ایجاد کرده بود. آنها در سال ۱۹۸۲ سهمی ۱۰ درصدی از بازار داشتند که یک سال بعد به ۱۵ درصد رسید. در سال ۱۹۸۴ نیز اولین مرکز تولیدی برند ژاپنی در اروپا و در کشور هلند راهاندازی شد. مرکز مذکور، ساخت مواد حساس را برعهده داشت و با ازبینبردن چالشهای تبدیل نرخ ارز، نفوذ بهتر به بازار اروپا را بههمراه داشت.
باوجود کسب سهام مناسب در بازار ایالات متحده، سودآوری آن منطقه برای فوجی آنچنان زیاد نبود. قیمت نوارهای ویدئویی بهخاطر تولید بیشازاندازهی صنعت کاهش یافته بود و هزینههای تبلیغات و بازاریابی نیز روزبهروز بیشتر میشد. ازطرفی کل بازار عکسبرداری در آمریکا روند سقوطی داشت که خبر بدی برای کداک بود. درمقابل، فوجیفیلم با تمرکز بر بازارهای دیگر و صنایع نیازمند تصویربرداری، جریانهای درآمدی جایگزینی را برای خود فراهم میکرد.
رشد بیشتر فوجیفیلم در سالهای پایانی دههی ۱۹۸۰، اعتمادبهنفس بیشتری را برای توسعه در میان مدیران ایجاد کرده بود. دوربینهای یکبارمصرف، از نوآوریهایی بودند که در دهههای پایانی قرن بیستم توسط کداک به بازار معرفی شدند، اما فوجیفیلم با سرعت بهتری توانست آنها را به بازار ایالات متحده عرضه کند. در بازار ژاپن، تنها در مدت ۶ ماه، ۱/۵ میلیون دستگاه از آن دوربینها بهفروش رفت و در سال ۱۹۹۲ فوجیفیلم بزرگترین تولیدکنندهی دوربینهای یکبار مصرف در جهان بود.
کسب سهم مناسب از بازار آمریکا باعث شد تا ژاپنیها تولید خود را هم در آن کشور افزایش دهند و یک کارخانهی تولیدی در گرینوود کارولینای جنوبی راهاندازی شد. در سال ۱۹۸۹ کارخانهای دیگر در بدفورد ماساچوست راهاندازی شد که در همکاری با BASF فلاپی دیسکهای ۳/۵ اینچی تولید میکرد. فوجی در سال ۱۹۹۴، شرکت BASF را خریداری کرد. کارخانهی بعدی در سال ۱۹۹۱ و در گرینوود شروع به کار کرد که تولید نوارهای ویدئویی را در دستور کار داشت.
پس از توسعهی زیرساختهای تولیدی، نوبت به بهود سیستم پردازشی در آمریکا بود. کداک با سیستم پردازش Colorwatch سهم مناسبی از بازار چاپ تجاری را در اختیار داشت. فوجیفیلم برای رقابت با رقیب دیرینهی آمریکایی، سیستم اختصاصی خود رابهنام Fujicolor Circle توسعه داد و همراهبا آن، سرویسهای پشتیبانی و تخفیفهایی با هدف بازاریابی هرچه بیشتر ارائه میکرد. درنهایت، ژاپنیها پس از ۱۵ سال حضور در بازار آمریکا، بالاخره لوگوی خود را در پشت کاغذهای چاپ عکس حک کردند و دیگر نگران ترجیح دادن کداک ازسوی مشتری آمریکایی نبودند. رویکرد تهاجمی جدید باعث شد تا فوجیفیلم ۱۶ درصد از سهم بازار کاغذ عکاسی را در ایالات متحده تصاحب کند.
بحران در آستانهی قرن ۲۱
فوجی با موقعیتی عالی ازلحاظ سهم بازار وارد دههی ۱۹۹۰ شد. آنها موقعیت مناسبی در بازار داخلی داشتند و رشد در بازارهای بینالمللی هدف نیز با سرعت مناسبی انجام میشد. سال ابتدایی با رشد هرچه بیشتر درآمد همراه بودند تا اینکه در سال ۱۹۹۲ و بهخاطر چالشهای اقتصادی ژاپن، همهی کسبوکارها ازجمله فوجیفیلم متحمل خسارت شدند.باوجود بحرانهای اقتصادی ابتدای دههی ۱۹۹۰، تحقیق و توسعه و معرفی محصولات جدید به بازار، با سرعت مناسبی در فوجیفیلم انجام میشد. آنها در سال ۱۹۹۱ دوربین دیجیتال خود را بهنام Fujix DS-100 به بازار عرضه کردند که مجهز به کارت حافظه بود. از محصولات دیگر میتوان به دوربین فیلمبرداری Simple-Hi 8 اشاره کرد که در سال ۱۹۹۳ بهعنوان سبکترین و کوچکترین دوربین جهان معرفی شد. سیستم چاپ سریع رنگی موسوم به Pictrostat از نوآوریهای دیگر برند ژاپنی در دههی پایانی قرن بیستم بود.
در خلال سالهای ۱۹۹۳ تا ۱۹۹۵، فروش فوجیفیلم با بحرانهای متعدد روبهرو شد. ارزش ین نسبت به ارزهای بینالمللی افزایش مییافت و در بازار داخلی نیز رقابت شدیدی پیش آمده بود. از رقابتهای عجیب در بازار داخلی میتوان به تصمیم غول خردهفروشی ژاپن، Daiei به فروش فیلم عکاسی با برند اختصاصی اشاره کرد که با همکاری AGFA تولید میشد.
سهم فوجیفیلم از بازار ژاپن از سال ۱۹۹۳ تا ۱۹۹۴ از ۷۴ درصد به ۶۹ درصد رسید. در همین حین، کداک در ایالات متحده از فوجیفیلم شکایت کرده بود و بحرانهای حقوقی، شرکت را تهدید میکرد. ژاپنیها در پاسخ به بحرانهای پیشآمده، فعالیت تولیدی خود را در آمریکا افزایش دادند.
رقابت شدید بین فوجیفیلم و کداک در دههی پایانی قرن بیستم نیز با شدت ادامه داشت و فوجی در رویکردی تهاجمی تلاش میکرد تا سهم بیشتری از صنعت چاپ عکس تصاحب کند. آنها در توسعهی شبکهی آمریکایی خود موفق عمل کردند و تعداد آزمایشگاهها را به ۲۱ مرکز رساندند. همکاری مهم برند ژاپنی در بازار ایالات متحده، در سال ۱۹۹۶ رخ داد. آنها با پرداخت ۴۶۴ میلیون دلار، ۶ آزمایشگاه را از والمارت خریداری کردند و همچنین وارد قراردادی برای تأمین تمامی خدمات چاپ برای تمامی فروشگاههای والمارت شدند.
کداک برای حفظ موقعیت رقابتی خود دربرابر فوجیفیلم، انواع استراتژیها را در پیش میگرفت. آنها از فوج و دولت ژاپن بهخاطر محدود کردن دسترسی به بازار آن کشور شکایت کردند. دولت آمریکا و اتحادیهی اروپا در پروندهای که در سازمان تجارت جهانی تشکیل شد، از کداک حمایت کردند. فوجی درمقابل ادعا میکرد که مشکل کداک در بازار ژاپن، سیاستهای قیمتگذاری آنها است و برند آمریکایی در ژاپن، وضعیتی مشابه با فوجیفیلم در بازار ایالات متحده دارد. درواقع، هر دو شرکت ۷۰ درصد از سهم بازار داخلی کشور خود را در اختیار داشتند، درحالیکه کداک ۱۲ درصد از سهم بازار ژاپن و فوجی، ۱۰ درصد از سهم بازار ایالات متحده را تصاحب کرده بود
فوجیفیلم باوجود رقابت چندینساله با کداک، به اتحاد شرکتهای تولیدکنندهی دوربین پیوست که توسط برند آمریکایی مدیریت میشد. از دیگر اعضا میتوان به نیکون و مینولتا و کانن اشاره کرد. یکی از اهداف اتحاد، توسعهی سیستم حرفهای عکسبرداری موسوم به APS بود که با هدف احیای دوبارهی بازار عکاسی تدوین میشد.
سیستم استاندارد APS، اتحاد مناسبی را بین محصولات مرتبط با عکاسی شکل داد. فوجی تا سال ۱۹۹۶ محصولات متعددی همچون فیلم، دوربینهای کامپکت، دوربینهای یکبار مصرف، تجهیزات چاپ عکس، ورکاستیشن عکاسی دیجیتال، پخشکنندهی عکس برای نمایش عکسها روی تلویزیون و اسکنر عکس را براساس استاندارد جدید APS توسعه داد.
فوجی در سال ۱۹۹۳ تصمیم به ورود جدیتر به صنعت پزشکی گرفت. آنها ۵۱ درصد از سهام کنترلی Chiyoda Medical را تصاحب کردند که پایههای توسعهای در قرن ۲۱ را بنا کرد.
بهترین عملکرد فوجیفیلم از ۱۹۹۳، در سال ۱۹۹۶ رخ داد. البته آنها هنوز با سالهای عالی ابتدای دهه فاصله داشتند. اونیشی در همان سال بهعنوان مدیرعامل و رئیس هیئتمدیره انتخاب شد و ماسایوکی مونیوکی مسئولیت مدیریت کل شرکت را برعهده گرفت.
سالهای اخیر و وضعیت کنونی برند فوجیفیلم
فوجیفیلم در سالهای پایانی قرن بیستم تمرکز زیادی روی صنعت تصویربرداری پزشکی داشت. آنها دستگاههای تصویربرداری و مدیریت اطلاعات پزشکی موسوم به Synapse را در سال ۱۹۹۹ به بازار عرضه کردند. در همان سال، نوآوری بزرگ دیگر فوجیفیلم، توسعهی دستگاه اندوسکوپی دیجیتال بود.قرن جدید با توسعهی سریع صنعت دیجیتال همراه بود و کسبوکار تولید فیلم فوجیفیلم و رقیب قدیمی در معرض تهدید قرار داشت. فوجیفیلم در واکنش به رخدادهای پیشآمده، تغییرات زیرساختی عظیمی را اجرا کرد تا با سبک جدید بازار هماهنگ شود. البته آنها از دههی ۱۹۸۰ متوجه احتمال اوجگیری صنعت دیجیتال شده بودند و برنامهای سهجانبه برای آن پیشبینی کردند. برند ژاپنی در دهههای پایانی قرن بیستم حداکثر درآمد ممکن را از تولید فیلم دوربین کسب کرد تا آخرین دلارهای هزینهشده برای خریدن فیلمهای آنالوگ هم به آنها برسد. ازطرفی استراتژی حرکت در دنیای جدید دیجیتال و توسعهی خطوط درآمدی جدید نیز بهخوبی تدوین شده بود. درنهایت، فوجیفیلم واکنش بسیار بهتری نسبت به کداک به تحول دیجیتال داشت.
کسبوکار فوجیفیلم در صنعت پزشکی، یکی از مهمترین منابع درآمدی کنونی این شرکت محسوب میشود. شرکت مستقل فوجیفیلم مدیکال در سال ۲۰۰۴ و از تغییر نام یکی از زیرمجموعههای شرکت یعنی چیودا مدیکال، شروع به کار کرد.
فوجیفیلم درسال ۲۰۰۶ اعلام کرد که تصمیم به تأسیس هولدینگ دارد. امروز برند ژاپنی بهعنوان یک هولدینگ با زیرمجموعههای متنوع شناخته میشود که فوجی زیراکس را نیز تحت مدیریت خود دارد.
ژاپنیها در سالهای پایانی دههی ۲۰۰۰ تصمیم خود را برای ورود به صنعت بهداشت و سلامت جدیتر کردند. اولین محصولات مراقبت و بهداشت پوست فوجیفیلم تحت برند Astalift در سال ۲۰۰۶ به بازار عرضه شد که با محصولات دیگر مکملی و دارویی همراه بود. در همین حین، توسعهی دستگاههای تصویربرداری و تشخیصی پزشکی نیز با قدرت انجام میشود و سری Minilab، شاهد معرفی محصولات جدیدی به بازار بود.
از جدیدترین فرایندهای ادغام و خرید فوجیفیلم میتوان به خرید Avecia Inkjet Limited در سال ۲۰۰۶ اشاره کرد. بهعلاوه ژاپنیها در همان سال آزمایشگاههای جدیدی را نیز بهنام FujiFilm Advanced Research Laboratories راهاندازی کردند. شرکت آمریکایی Dimatix تولیدکنندهی نازلهای چاپ جوهرافشان صنعتی نیز در سال ۲۰۰۶ به زیرمجموعهی فوجیفیلم پیوست.
ارتباط و همکاری فوجی با زیراکس نزدیک به نیم قرن عمر دارد. ژاپنیها در سال ۲۰۱۸ و در مسیر توسعهی کسبوکار خود تصمیم گرفتند تا ۵۰/۱ درصد از سهام کنترلی زیراکس را هم خریداری کرده و آن را به کسبوکار کنونی فوجی زیراکس اضافه کنند. البته مخالفت سرمایهگذاران و سهامداران بزرگ زیراکس درنهایت مانع از انجام تصمیم فوجیفیلم شد.
درحالحاضر شیگتاکا کوموری بهعنوان مدیرعامل و رئیس هیئتمدیرهی هولدینگ فوجیفیلم فعالیت میکند و شیگهیرو ناکاجیما مسئولیت مدیریت کل شرکت را برعهده دارد. آخرین آمارمنتشرشده از درآمد ۲،۳۰۰ ینی این هولدینگ در سال ۲۰۱۷ حکایت دارد و شمار کارکنان آن نیز به ۷۹ هزار نفر در سرتاسر جهان میرسد.