ریبرندینگ فرآیند تغییر تصور بیرونی سازمان در ذهن مخاطبان و جاانداختن ماهیت جدید است. در این فرآیند، شرکت تصمیم می‌گیرد که نام، نماد، یا طراحی برند خود را تغییر دهد. ریبرندینگ به معنای خلق یک هویت جدید برای برند است. ریبرندینگ می‌تواند بدون تغییر نام، طراحی، یا لوگو رخ دهد. با اینکه هر کدام از این‌ها تاثیر مثبتی بر شرکت دارند و اغلب در فرآیند ریبرندینگ لحاظ می‌شوند، اما هیچ کدام از آنها به تنهایی یا ترکیب با یکدیگر نمی‌توانند تعریف کاملی از ریبرندینگ به ما بدهند.

بازسازی برند یا ریبرندینگ (Rebranding) چیست؟

ریبرندینگ یک استراتژی بازاریابی است که در آن نماد، طراحی، مفهوم یا ترکیبی از این‌ها تغییر می‌کند و برند جدیدی به مشتریان، سرمایه گذاران، رقبا و سایر سهامداران نشان داده ‌می‌شود. گاهی اوقات این ریبرندینگ تغییرهای عظیمی را در پی دارد و لوگو، نام، اسامی حقوقی، تصویر، استراتژی بازاریابی و روش‌های تبلیغاتی هم تغییر می‌کنند. ریبرندینگ می‌تواند نسبت به محصولات جدید یا در حال تولید اجرا شود.

چه زمانی ریبرندینگ ضروری است؟

دلایل مختلفی برای ریبرندینگ سازمان وجود دارد. فاکتور مهمی که باعث ریبرندینگ ‌می‌شود، پیوند با مشتریان است. ریبرندینگ گرچه برای کسب و کارها خوب است، اما در عین حال خطرناک هم هست. همیشه این احتمال وجود دارد که مشتریان از برند جدید خوش شان نیاید. گاهی اوقات کمپانی‌ها ریبرندینگ را برای پاسخ به مشکلات داخلی یا خارجی انجام می‌دهند. شرکت‌ها معمولا ریبرندینگ را به عنوان یک ابزار موثر بازاریابی استفاده می‌کنند تا اقدامات اشتباه گذشته را جبران کنند.

چند مثال جالب از ریبرندینگ درست و غلط

برند مک دونالد را همه می‌شناسند. این رستوران زنجیره ای از سال ۱۹۴۰ تا به امروز چندین بار به دلیل مختلف ریبرندینگ انجام داده است. این شرکت گاهی شعار برند خودش را عوض می‌کرد، منویش را تغییر می‌داد و گاهی اوقات هم طراحی جدید برای برند درنظر می‌گرفت. مک دونالد در هر کدام از این ریبرندینگ‌ها با بازخوردهای متنوعی روبه‌رو شد. حتی برخی از این ریبرندینگ‌ها موفق نبودند و باعث تمسخر شرکت مک دونالد شدند.
یک مثال خیلی معروف داخلی از ریبرندینگ، ریبرندینگ دو شرکت تپسی و اسنپ است. تپسی اوایل امسال لوگو خودش را از یک دایره با سه خط به دو مستطیل نارنجی تغییر داد. در وهله اول، ایرادهای زیادی به این لوگو گرفته شد. منتقدین می‌گفتند که این لوگو بیش از حد ساده است و اصلا مفهوم تاکسی اینترنتی را به کاربران منتقل نمی‌کند. تپسی علاوه بر لوگو، وب سایت، تصویرسازی‌های سایت و همچنین رابط کاربری اپلیکیشن را هم تغییر داد و حتی برای توجیه ایرادها، یک کلیپ ساخت.
اسنپ هم رقیب تپسی محسوب ‌می‌شود، یک تحول کامل در برند و همینطور زیرمجموعه‌های خودش ایجاد کرد. این شرکت بعد از اینکه خدمات جدیدی را اضافه کرد. لوگو و همینطور ساختار اپلیکیشن خود را تغییر داد. به طور کلی ‌می‌توان گفت که ریبرندینگ اسنپ، فرآیند موفقی بوده است. دیگر کاربران مجبور نبودند از چندین اپلیکیشن استفاده کنند. همه خدمات در یک اپلیکیشن خلاصه شده بود.

یک ریبرندینگ موفق چه مراحلی دارد؟

برای اینکه یک فرآیند ریبرندینگ موفق را اجرا کنیم، باید اصولی را رعایت کنیم. اول از همه باید هدف خودتان را مشخص کنید، و برای ریبرندینگ یک دلیل خوب و محکم داشته باشید. بعد به تحقیقات بازار احتیاج دارید و باید مشتریان و جامعه هدف خود را دوباره تعریف کنید. برای اینکه ریبرندینگ سازمان یا کسب و کار شما با موفقیت اجرا شود به یک برنامه منظم احتیاج دارید. در این برنامه باید ارزش‌ها، چشم انداز و هدف تان را مشخص کنید.
بخشی از ریبرندینگ، تغییر رابط کاربری و ظاهر سایت و اپلیکیشن است. برای هر تغییری باید مخاطبان و جذب مشتری، یا ارزش برند خود را دوباره مرور کنید. شاید به بنرهای گرافیکی، لوگو و کارت‌های معرفی جدیدی احتیاج دارید. برای همه اینها نیازمند تعیین هزینه و بودجه هستید.

نکات و توصیه‌های مهم در ریبرندینگ

در فرآیند ریبرندینگ به مزایا و هزینه‌های تغییر برند فکر کنید و دقیقا میزان تغییر هر بخش را مشخص کنید. گاهی اوقات کارمندان، بخش‌های مختلف شرکت و حتی مخاطبین در برابر تغییر برند مقاومت نشان می‌دهند یا بازخورد خوبی در مقابل ریبرندینگ ندارند. در چنین مواقعی یک برنامه منظم و خوب تنظیم کنید تا بتوانید بقیه را به ریبرندینگ راضی کنید.