دیجیتال برندینگ کالا ها در جدال برندینگ
- تاریخ :
- دسته بندی : فروش برند مقالات
- بـازدید : 290
- نظـرات : 0
- نـویسنده : admin3
چند وقتی است مشغول کار بر روی یک پروژه بازاریابی در شبکه های اجتماعی برای یک شرکت واسطه ای با کالایی CPG بودم. برنامه ریزی برای شبکه های اجتماعی این شرکت بسیار سخت بود و با بازاری سخت طرف حساب بودم. شروع به مطالعه در مورد کاوری های خارجی کردم تا دانش و تکنیک های خلاق ایشان به من ایده دهد. به نظرم رسید تا مواردی که ایشان با تمرکز بر ارزش در کالای تند مصرف و نیز دیگر کالا ها رعایت می کنند و نیز خلاقیت های ایشان در بین ما کمتر دیده می شود. سعی می کنم با تعریف تمرکز بر ارزش جلو برویم و یک مورد بسیار جالب در مورد سس کچاپ هاینز را برای شما بازگو نمایم. پیشنهاد می کنم اگر مقالات قبلی را نخوانده اید برای اینکه بهتر متوجه موضوع شوید از ابتدا شروع کنید. این مطالب مطالبی سلسله وار هستند
تمرکز بر ارزش
با تمامی این صحبتهایی که در رابطه با ادراک برند و بکارگیری رسانهی اجتماعی کردیم، محیط و اکوسیستم های تجاری در آینده ی نزدیک بسیار متفاوت خواهند بود. این امر زمانی بیشتر جلوه می کند که محیطی که در آن کار میکنیم سریعا در حال تغییر باشد. به واسطه شکل گیری و وجود چیزهایی که “جدید و چشم گیر” هستند، خیلی آسان حواس ما از چیزهایی که ” موثرنددور ” خواهد شد.ابتدا، همیشه ما باید بدانیم اهداف فعالیت تجاری مان چه چیزهایی هستند و بر این تمرکز داشته باشیم که چطور فعالیت بازاریابی که انجام میدهیم در راستای این اهداف قرار خواهد گرفت.
ثانیا، ما باید اهداف مخاطبین هدف خود را بشناسیم تا بتوانیم آنچه آنها می خواهند را با آنچه ما عرضه میکنیم در یک راستا قرار دهیم. ما باید انگیزه های خرید آنها را درک کنیم.
اولویت هرچیز دیگری بعد از این دو هدف کلیدی قرار میگیرد و همیشه خوب است که این موارد اساسی و ضروری را به یاد آوریم و آن را آویزه گوشمان کنیم.
پوشاندن شکاف
به طور سنتی زمانی که ما اهداف تجاری و اهداف مخاطب هدف را در نظر میگیریم، میتوانیم ارزش را در همپوشانی این دو مشاهده کنیم.این است که در یک محیط دیجیتال “ارزش بالقوه” برای موفقیت کافی نیست. این که محصول من فقط ارزش را فراهم کند، برای اینکه شما با من و برند من به صورت آنلاین در ارتباط باشید، کافی نیست. من باید دلایلی را در اختیار شما قرار دهم تا بواسطهی آن شما بخواهید با من به صورت آنلاین در ارتباط باشید، باید بازخورد هایی در رابطه با خدمات و محصول خودم ارائه نمایم و سعی کنم یک گفتگو بین شما و برند من بوجود آید.
اینجاست که برندینگ به صورت دیجیتال وارد عرصه میشود. وب برندینگ میتواند فضای بین اهداف تجارت ما و آنچه مخاطب هدف من واقعا میخواهد با آن درگیر شود را بپوشاند.
ارزش ارائه شده
ارزش ارائه شده ( Value proposition ) توسط افراد گوناگون به شیوه های متفاوتی تعریف میشود، ولی به طور کلی ارزش ارائه شده وعده ای ست که باید گیرایی لازم برای مخاطب هدف ما را داشته باشد، و آنها باید باور کنند این وعده (هنگام ارائه نهایی کالا یا خدمات) عملی خواهد شد. این وعدهی بارزش میتواند در رابطه با یک کالا یا کل سازمان باشد. فعالیتهایی که در زمینهی دیجیتال برندینگ انجام میدهید به شما اجازه میدهد این پیشنهاد ارزش را منتقل کنید. اجازه دهید نگاه کوچکی در رابطه با این مقوله به بازارهای گوناگون بکنیم تا بتوانیم همپوشانی این مسائل را راحت ترشفاف سازی کنیم.خدمات تجاری B2B ) business to business service)
اگر شما بخواهید از من یک سرویس پیچیدهیB2B را خریداری نمایید، من باید یک سری از کار ها و فعالیت ها اعتماد ساز را انجام دهم، ولی مهم تر از همه من باید محتوایی را در اختیار شما قرار دهم که به شما در امر تصمیم گیری کمک نماید. این به این معنا است که من باید تمامی مراحل چرخهی خریدی که شما آن را طی میکنید ترسیم نموده و مطمئن شوم که پاسخ تمامی سوالهای مختلف شما را در این چرخه و عمر خرید داده ام. در اکثر موارد خرید هایB2B، مشتری بالقوه، تا زمانی که دقیقا تصمیم نگرفته است چه چیزی میخواهد، به صورت مستقیم با تامین کنندهی بالقوه، درگیر نمیشود.معنای این حرف می تواند این باشد که مخاطب قبل از اینکه حتی به طور کامل متوجه شود من چه خدمات یا کالایی به او عرضه می کنم باید تحت آموزش و تعلیم در رابطه با آن ها و موضوعات مختلف دیگر در آن رابطه قرار گیرد. اگر قرار است کالای مورد نظر جزو کالاهایی باشد که چرخهی خرید طولانی دارند یا خرید آنها بسیار اتفاقی رخ میدهد، من باید با مخاطبین خود زمانی که هنوز وارد مرحلهی فرآیند تصمیم گیری خرید نشدهاند، نیز درگیر شوم. این به این معناست که من علاوه بر اینکه با آنها در رابطه با راه حل هایم ایجاد ارتباط و گفتگو میکنم، باید ارزشی فراتر از آن نیز در اختیارشان قرار دهم. ما در ایران به نسبت دیگر کشور های صنعتی در این رابطه بسیار عقب هستیم. در کشور های صنعتی و در برند های بزرگ دنیا امروزه چیزی فراتر از آموزش و تولید محتوا مطرح شده و امروز ایشان به امری به نام آموزش تکوینی می پردازند که سعی می کنم در بخش بازاریابی با محتوا کمی نیز در این رابطه با شما صحبت کنم.
یکی از روشهای استاندارد انجام دیجیتال برندینگ که در اینجا ما از آن استفاده می کنیم این است که خودمان را به عنوان یک منبع مفید در رابطه با موضوعی که مخاطب به آن توجه دارد مطرح کنیم و سپس از طریق محتوا ارزش بوجود آوریم. این منبع میتواند هرچیزی باشد، از خبرهای داغ گرفته تا مقالات مدیریتی و گزارشهای جامع، ولی نکته اصلی و کلیدی این است که ما جدا از چیزی که میگویم انجام میدهم، ارزش سازی هم میکنم.
برند سازی اینترنتی و کمی در مورد انواع کالاها
Consumer Packaged Goods
(به کالاهایی اطلاق میگردد که هر روز توسط مصرف کنندگان مصرف میشوند. این کالاها بر خلاف کالاهایی که به مدت طولانی قابل استفاده هستند باید مرتبا جایگزین شوند، به صورت مخفف CPG )بسیاری از CPG ها چیزهایی نظیر مواد آرایشی و مواد خوراکی هستند که معمولا تفاوت زیادی با سایر کالاها ندارند. برای همین است که اکثر CPGها فرقی با محصولات رقیب خود ندارند، بنابراین برندینگ مقولهای ست که تا حد زیادی باعث متمایز شدن آنهامیشود. در رابطه با این نوع کالاها در بازار سنتی همان روش سنتی برندینگ (تبلیغات تلویزیون، آگهی های روزنامه و تبلیغات سنتی و…) وجود دارد و خبری از دیجیتال برندینگ نیست، و چالشی که مدیران سنتی برندینگ در مورد این کالاها با آن مواجه هستند این است احتمالا مصرف کننده چنین سوالی دارد که چرا من باید در محیط آنلاین در رابطه با مواد شوینده یا بهداشتی، صحبت و درگیر گفتگو در مورد آن شوم؟
ایشان شاید کمی از دور به دیجیتال برندینگ نگاه می کنند ولی دقیقا اینجاست که دیجیتال برندینگ میتواند شکاف بین آنچه مصرف کننده میخواهد با آن درگیر شود و آنچه یک سازمان میخواهد در رابطه با آن صحبت کند را بپوشاند. با کمی فکر و درک بهتر نسبت به “پیشنهاد ارزش مان”، ما میتوانیم موضوعاتی را پیدا کنیم که یک مصرف کننده با آن درگیر خواهد شد. به عنوان مثال : Dove (یک برند وازم بهداشتی و آرایشی ) در شبکه های اجتماعی از موضوعی به نام “زیبایی حقیقی” استفاده میکند تا مخاطب را درگیر سازد و باعث تحریک او و ایجاد گفتگو شود، در نتیجه این امر باعث می شود مخاطبین Dove بیشتر در معرض برند قرار گیرند و همسو سازی این ارزش و ارزش ارائه شده از طرف برند باعث رشد برند آنها خواهد شد.
در این نوع کالا ها ما باید میزان موثر بودن این درگیری با رسانهی اجتماعی را بررسی و تاثیری که در پیشبرد خرید دارد را درک کنیم. در آینده در مورد انواع KPI و شاخص های اندازه گیری در CPG ها بیشتر صحبت خواهیم کرد.
Complex Consumer Products
(کالاهایی که مربوط به مصرف و نیاز روزانه نمیشوند و به صورت طولانی مدتی میتوان از آنها استفاده کرد)زمانی که ما در حال خرید کالایی از بین Complex Consumer Products یا CCP ها، نظیر یک ماشین یا یک محصول تکنولوژیک هستیم، فرآیند خرید بسیار شبیه با فرآیند B2B میباشد، حتی اگر آن محصول به صورت آنلاین خریداری شود. یک مشتری بالقوه باید بازار و گزینههایی که پیش روی او قرار دارد را درک نماید. ما باید موقعیت آنها در چرخهی خرید را متوجه شویم تا بواسطهی آن محتوای مناسبی را فراهم و شاید به این هم نیاز باشد که سعی کنیم با آنها قبل از اینکه حتی فکر خرید را داشته باشند درگیر شویم، تا بتوانیم (در چرخهی خرید) مراحل احتمال خرید و جلب توجه مشتری به خرید را بوجود آوریم که بالاتر در این مورد توضیحات کافی ارائه شده است.
کمی هم در رابطه با برندهای لوکس
با تمامی این صحبتها در رابطه با ارزش ارائه شده و نقاط تماس برند، ممکن است نمونههایی به ذهن شما خطور کند که این موارد در رابطه با آنهاصدق نمیکند. اولین و آشکارترین این نمونه ها برندهای لوکس (luxury brands) است.من این را می دانم که یک برند لوکس را نمیتوان با یک فرآیند بازاریابی ساده تعریف کرد. با اینحال به نظر من دقیقا همان اصول در رابطه با این برندها نیز بکار گرفته میشود. دیدگاه شما از یک برند لوکس برداشت و تاثیر مجموع تمامی نقاط تماس آفلاین و آنلاینی است که شما با آن برند و محصولاتش دارید.
همچنین تا اینجا اینچنین فهمیدیم که دیجیتال برندینگ مجموعهای از فعالیتهاست که نقاط تماس دیجیتال را شکل می دهد و آن نقاط تماس، نقطه نظرات ما را شکل خواهد داد و اینجا (در مورد برندهای لوکس) هم اساسا چیزی فرق نخواهد کرد.
برندها در طول سال های متوالی شکل میگیرند و این امر خود به خود با میلیون ها تومان هزینه تبلیغات و روابط عمومی همراه میشود که به دنبال آن مجموعهای ازنقاط تماس به دست می آیدکه طرز فکر خریدار و مصرف کننده در رابطه با یک برند خاص را تغییر دهد. شما ممکن است در تبلیغات این برند ها یک شخص مشهور را ببینید که از یک برند خاص استفاده میکند، یک برند را در یک رخداد بسیار مهم مشاهده کنید، یا یک سری تبلیغات چاپی را ببینید که ارتباطی بین این برند با یک سبک زندگی لوکس برقرار میکند. تمامی اینها به سادگی نقاط تماسی هستند که برای این ایجاد شدهاند تا تمامی انواع مختلف احساسات انسانی را به خود معطوف کنند و احساسی که شما نسبت به آن برند را دارید شکل دهند. شما در این نوع برند ها باید کاری کنید که مصرف کننده کالای لوکس نوعی همزاد پنداری با المان های تبلیغاتی شما داشته باشد ولی باز هم می گویم در اساس چیزی فرق نخواهد کرد.
حرف اول و آخر را محتوا میزند
تمامی موارد قبلی نشان میدهد که چطور ما از کانالهای مختلف دیجیتال میتوانیم برای فراهم سازی ارزش و ارائه آن به کاربران و مصرف کنندگان استفاده کنیم، البته فراموش نکنیم که ماباید به طور کامل مخاطب هدف خود و مسیر حرکت کاربران در وب سایت یا user journey را درک کنیم. ( سفر کاربر یا مسیر کاربر عبارت از مسیری است که یک کاربر برای رسیدن به هدفش در زمان بازدید از وب سایت خاصی که کاربر تا انتخاب کالا یا خرید کالا طی میکند)برند سازی اینترنتی مجموع تمامی تجربهیاتی است که ما به صورت آنلاین کسب میکنیم و این امر تکیه بر ارزش سازی دارد. ارزش سازی بر شکلی از محتوا تکیه دارد که میتواند اطلاعاتی در رابطه با موضوع خاصی در اختیار ما قرار داده و اعتماد ما را جلب میکند، یا محتوایی ست که ما آن را با افراد مشابه خود به اشتراک می گذاریم تا باعث شویم آنها به شیوه ای که ما دوست داریم به ما بنگرند. حتی زمانی که ما با محصولاتی سر و کار داریم که درگیری کمی را می طلبند، ما بواسطهی محتوای مناسب و انجام هوشمندانهی اصول دیجیتال برندینگ، هوشمندانه میتوانیم این درگیری را پیش ببریم.
برای اینکه این امور به خوبی انجام شود، ما باید بر مسیر کاربران در وب سایت ها تمرکزداشته باشیم و ببینیم که چطور میتوانیم به نحوی ارزش را بوجود آوریم که فرآیند های تصمیم گیری کاربر را، که ممکن است به خرید ختم میشود، تحت تاثیر خود قرار دهد. درک سفر کاربر دقیقا چیزی ست که در پروندهی پژوهشی زیر به آن نگاهی میاندازیم. این کمپین در ماه مارس ۲۰۱۳ شروع به کار کرد. و حالا خود کمپینی که من را به نوشتن این یادداشت و تحقیق کوچک واداشت!
پیش زمینه
همه مردم سس کچاپ را دوست دارند، ولی افراد زیادی نمی دانند چه تعداد گوجه فرنگی واقعا صرف تولید کچاپ میشود. هاینز (Heinz) از تیم بازرایابی و برندینگ خود خواست که به ایشان کمک کنند تا به مخاطب هدفش که مادران و کودکان هستند آموزش دهد که کچاپ فقط تولید نمیشود بلکه به عمل میآید و از هیچ افزودنی غیر طبیعی در فرآیند اولیه آن استفاده نمی گردد.
اهداف
تیم بازاریابی میبایست در رابطه با محصولی که بیش از ۱۳۰ سال در بازار بوده است مفهوم جدیدی را آموزش میداد، این کار را باید با استفاده از انتقال پیام کلیدی هاینز به مصرف کنندگان انجام می شد:
” کچاپ فقط ساخته نمیشود بلکه با استفاده از گوجه فرنگیهای تازه و سالم به عمل میآید. “
شیوهی انجام کار باید جدید و به روز میبود تا مورد قبولمخاطب هدف هاینز یعنی مادران و… باشد و به ما اجازه درگیری با آنها را بدهد و در همان حین تشویق شوند که فرزندانشان با این کمپین درگیر شوند.
استراتژی و آموزش
تیم بازاریابی به این نتیجه رسید که شعارِ ” کچاپ ساخته نمیشود بلکه به عمل میآید” ارزش چندانی ندارد، بهترین راه برای نفوذ به میان مصرف کنندگان این بود که به آنها نشان دهیم که واقعا کچاپ از چه ساخته میشود. بنابراین شیوه ای را در پیش گرفتند که افراد را درگیر تولید سس کچاپ بکنند، برای این منظور از افراد زیادی در سطح کشور خواستند که خودشان گوجه فرنگی پرورش دهند.
شروع این کمپین از طریق گروه “Heinz Tomato Ketchup” در فیسبوک صورت گرفت و یک قسمت کامل در شبکه های اجتماعی هاینز به
نام :
ایجاد گردید که در آن طرفداران میتوانستند جزییات مربوط به خودشان را وارد کرده و بستهای از دانه های گوجه فرنگی را به لطف هاینز کاملا رایگان دریافت کنند. تیم برندینگ یک “مدرسه گوجه فرنگی” ایجاد کرد که به طرفداران کمک کند تا متوجه شوند هاینز چطور گوجه فرنگی هایش را پرورش میدهد و چطور آنها در دستور درست کردن سس کچاپ شرکت هاینز جای میگیرند. طرفداران همچنین میتوانستند بهترین شیوه پرورش گوجه فرنگی هایشان را، از کاشت دانه تا سبز شدن و سپس برداشت گوجه فرنگی های کاملا رسیده، فرا گیرند.
در تمامی مراحل رشد، طرفداران قادر به این بودند که عکس های خود را وارد “گالری گلخانه” هاینز کنند، که این امر الهام بخش دیگر افرادی که خواهان کاشت گوجه فرنگی بودند شد و همچنین به آنها این فرصت را میداد که برندهی محصولات پرورشی شرکت کچاپ هاینز باشند. همچنین یک بازی تعاملی به اسم “گوجه فرنگی خودت را پرورش بده” درست کردند که در آن افراد میتوانستند به صورت مجازی گوجه فرنگیهای خودشان را تحت تغییر عامل های مختلف نظیر تغییر دما، حملهی پرندگان، تغییرات در شرایط آبیاری، تغییر شرایط آب و هوایی و غیره پرورش دهند و آنها را شاداب و تازه نگه دارند.
نتایج
کمپین “گوجه فرنگی خودت را پرورش بده” موفق ترین کمپین رسانهی اجتماعی هاینز تا به امروز بود. درحالیکه این کمپین در یک رسانهی اجتماعی هدایت می شد، فراتر از ایجاد تنها یک برنامه یا کسب یک جلب توجه هوشمندانهی عمومی پیش رفت.
بازی “گوجه فرنگی خودت را پرورش بده” در سال ۲۰۱۳، ۵۹۲۰۳ بار بازی شد، که به نسبت بازی قبلی شرکت هاینز کچاپ در فیسبوک ۲۵% بیشتر بود. درطول کمپین بیش از ۳۰۰ عکس آپلود شد و مادران و فرزندان زیادی روش های خلاقانه و ابتکاری پرورش گوجه فرنگی را بوجود آوردند. در طول این مدت صفحه فیسبوک شرکت Heinz Tomato Ketup، ۶۶۳۹۶ لایک به دست آورد و ۱۱ میلیون نفر از این کمپین دیدن کردند و بیش از ۱۸۰ هزار کاربر فیسبوک با این صفحه درگیر شدند.
مهم تر از همه، از سرتاسر بریتانیا بیش از ۳۱۶۲۷ سفارش بسته های بذر گوجه فرنگی دریافت شد، هزاران مادر و کودک در رابطه با این شرکت، مواد تشکیل دهنده محصول آنها و البته پرورش گوجه فرنگی هایشان آگاهی کسب کردند! من به این یک موفقیت در شبکه های اجتماعی برای یک کالای CPG می گویم.
نظر من
با آنکه این یکی از نمونه های عالی از یک کمپین خلاقانه بود که به خوبی اجرا و هدایت شد، ولی ما هنوز فاقد مدرک واضحی دال بر افزایش در فروش یا ROI یا برگشت سرمایه هستیم. همانطور که به نسبتا مشخص است، این یک کمپین موفق بود و افزایش فروش یا RIO نیز باید آشکار باشد، اجازه دهید نگاهی به این امر بیاندازیم که چطور میتوانیم این امر را توجیه کنیم.
به این قضیه در رابطه با برگشت سرمایه به شیوه های مختلفی میتوان نگریست. ابتدا، تعداد مخاطب و مدت زمان درگیری را در نظر بگیریم و سپس هزینه به دست آوردن همین مقدار توجه در زمان استفاده از یک کانال سنتی نظیر تلویزیون را محاسبه کنیم. ثانیا میتوانیم تاثیر مستقیمی این کمپین روی فروش را مد نظر بگیریم و برای آن البته باید تصمیم به خرید افراد مورد ارزیابی قرار گیرد. آیا به نحوی موفق شدیم که نظر مردم در رابطه با این برند تغییر یابد؟ آیا بر هرگونه از شاخص های سنتی برند نظیر آگاهی، در نظر گیری و ارجحیت یا وفاداری تاثیر داشته است؟ من فکر میکنم که احتمال تحت تاثیر قرارگیری اکثر این شاخصها وجود داشته باشد، ولی بدون نمونه گیری و پرسیدن سوالات از اطمینان آن آگاه نیستیم. نتیجه گیری با شما و سعی می کنیم در آینده مبحث را بازتر کنیم.