فواید برند
- تاریخ :
- دسته بندی : فروش برند تجاری آماده
- بـازدید : 260
- نظـرات : 0
- نـویسنده : javad
فواید حمایت از برند
حقوق مالکیت، قدرتی است برای محروم کردن دیگران از استفاده از یک مال، که بدون نیاز به انعقاد قرارداد از لحاظ قانونی قابلیت اجرا دارد. حق مالکیت دو نوع «منفعت» اقتصادی به همراه دارد: منفعت ایستا و منفعت پویا. منفعت ایستا در مثال چراگاه طبیعی (که کشت نشده) قابل تصور است. اگر مالک نتواند دیگران از از استفاده از چراگاهش محروم کند، منجر به چرای بیش از حد میشود، چرا که استفاده کنندگان از چراگاه، هزینهای- هزینه کاهش دادن وزن گله از طریق وارد کردن گله برای صرف انرژی بیشتر در چرا برای پیدا کردن غذا- که به یکدیگر تحمیل میکنند را نادیده میگیرند. منفعت پویایی حق مالکیت، انگیزهای است که صاحب مال برای سرمایه گذاری در ایجاد یا ارتقاء مال در ابتدای دوره، (به طور مثال کاشت محصول) در صورتی که ثالث نتواند مال را در مرحله بعد (زمان برداشت) به خود اختصاص دهد، دارد. به عنوان مثال اگر رقبای تجاری که هزینه ای صرف تولید محصول جدید نکردهاند، از محصول کپی برداری کرده آن را صرفاً با همان هزینه نهایی که تولید کننده اصلی متحمل شده، تولید کنند، احتمال کمی باقی میماند که شرکت اصلی مجدد هزینه ای را صرف تولید محصول جدید کند، زیرا رقابت در بازار تولیدکننده اصلی را نیز وارد می کند که قیمتاش تا مبلغ هزینه نهایی کاهش دهد و در این صورت هزینه ای که صرف ابتکار در تولید محصول جدید کرده، قابل برگشت نیست.
فرضی را در نظر بگیرید که فرد قصد خرید قهوه بدون کافئین تولید شرکت جنرال فودز را دارد. اگر برند جنرال فودز نامی نداشت برای سفارش آن در یک کافی شاپ یا فروشگاه مواد غذایی باید «قهوه بدون کافئین تولید شرکت جنرال فودز» را درخواست میکردید که بیان این عبارت نسبت به زمانی که «سانکا» را درخواست میکند، مستلزم یادآوری عبارت بیشتر از سوی مصرف کننده و به همان نسبت یادآوری عبارت بیشتر از سوی پیش خدمت یا فروشنده است. اگر شرکت جنرال فودز بیش از یک برنده قهوه بدون کافئین تولید می کرد توصیف آن دشوارتر نیز میشد. بنابراین مزایای برند با مزایای مشخص کردن افراد از طریق نام و نام خانوادگیشان برابری میکند. برای تشخیص افراد مختلف از یکدیگر هم هر یک را به نامی نامگذاری میشوند. حال اگر در جمعی تعداد زیادی از افراد نام و نام خانوادگی یکسان داشته باشند برای پیدا کردن شخص مورد نظر نیاز به جستجوی بیشتری است. در اینحالت برند به لحاظ اقتصادی هزینه جستجوی مصرفکننده را کاهش میدهد. برای اینکه برند در کاهش هزینه جستجو مصرف کننده موثر باشد، لازم است از سوی سایر رقبا مورد استفاده قرار نگیرد، چرا که برخورداری سایر رقبا از استفاده از برند «سانکا» بر روی قهوه بدون کافئین، نفعی که برند در شناسایی مبدأ قهوه- که شرکت جنرال فودز- دارد را از بین خواهد برد. این مسئله شبیه مثال چراگاهی است که استفاده بهینه از چراگاه، مستلزم اجازه چرا تنها به یک گلهدار است.
بعد از بیان مختصر مقدمهای درخصوص فایده اقتصادی اعطاء حق مالکیت، در این قسمت دو فایده اقتصادی اعطاء این حق به علائم تجاری (فایدهای که در بازار بجا میگذارد و فایدهای که در اغناء زبان و کاهش هزینه ارتباطات دارد)، به تفکیک مورد بررسی قرار خواهند گرفت:
الف) بازار کالاهای حاوی علائم تجاری
منفعت برند به عنوان کاهشدهنده هزینه جستجو، مستلزم این است که تولید کننده ثبات در کیفیت را حفظ کرده باشد. در نتیجه برند علاوه بر صرفهجویی در هزینه جستجو، مشوق حفظ کیفیت از طرف تولید کننده نیز میباشد.
فرضی را در نظر بگیرید که شخصی تجربه مطلوبی از برند X داشته و تصمیم میگیرد مجدداً آن را خریداری کندف یا فرضی که ثالثی برند X را پیشنهاد کرده یا تجربه مطلوبی با برند Y داشته که توسط همان تولید کننده برند X تولید میشود. در این وضعیت مصرف کننده به جای جستجو و بررسی ویژگی همه کالاها برای شناسایی محصول شرکت مورد نظر، کافی است که برند X را شناسایی کند. البته برند به شرطی برای مصرفکننده ایجاد منفعت میکند که اولاً جستجوی علامت ارزانتر از جستجوی ویژگی کالا باشد؛ ثانیاً تجربههای گذشته فرد پیشبینی صحیحی از کیفیت محصول فعلی ارائه دهد. مورد اخیر مستلزم این است که برند از کیفیت پایدار و یکسان برخودار باشد. بنابراین برند اطلاعات را انتقال میدهد که برای مصرفکننده تضمین میکند که محصول از همان ویژگی برخوردار است که قبلاً تجربه کرده و لزومی به بررسی ویژگیهای برندی که قبلاً آن را تجربه کرده نیست. البته به نظر نمیرسد که انگیزه یک شرکت برای سرمایه گذاری در یک برند (از طریق تبلیغات و …) ارتباطی با تواناییاش در حفظ کیفیت محصول داشته باشد، چرا که علائم تجاری از ویژگی خوداجرایی برخوردارند. به این معنا که ارزش آنها وابسته به حفظ کیفیت آنهاست. پس شرکتی برای سرمایهگذاری و ایجاد علامت انگیزه دارد که قادر به حفظ کیفیت محصول خود باشد. در صورت متغیر بودن کیفیت یک برند، مصرفکننده متوجه میشود که قادر نیست از تجربههای قبلی خود برای جستجو فعلی استفاده کند. پس نمیتوان عملکردی برای برند قائل شد. لذا تفاوتی بین محصولی که دارای برند است و محصولی که برند ندارد وجود دارد و سرمایهای که صرف ترویج و تبلیغ علامت شده، برگشت نخواهد داشت. به همین ترتیب شرکتی هم که از برند قوی برخوردار است، تمایلی به پایین آوردن کیفیت محصول خود ندارد، چون به نوعی از ارزش سرمایهگذاری صاحب علامت کاسته میشود.
روشن است که منفعت برند به عنوان کاهش دهنده هزینه جستجو، در صورتی محقق میشود که از برند حمایت قانونی به عمل آمده باشد. ارزش علامت به جهت صرفه جویی است که در هزینه جستجو از طریق انتقال اطلاعات و شهرتی که برند به دست آورده، به عمل میآید. ایجاد چنین شهرتی مستلزم هزینههایی است که در کیفیت محصول، تبلیغات و غیره صورت میگیرد. با شهرت برند، منافع شرکت افزایش مییابد، چرا که از یک طرف تقاضای محصول بیشتر میشود و از طرف دیگر به جهت هزینه جستجوی پایینتر، مصرفکننده در جستجوی محصول مشهور و اطمینان خاطری که از کیفیت آن دارد، حاضر به پرداخت بهای بیشتری است.
ب) اقتصاد زبان
منفعت دیگر برند از انگیزهای ناشی میشود که در سرمایهگذاری برای اختراع کلمات جدید، نماد جدید با ویژگی مربوط به طرح که به عنوان علامت استفاده میشود مانند شکل و رنگ بطری و … وجود دارد. در اینجا تحلیل خود را صرفاً به اختراع کلمات محدود میکنیم. علائم تجاری از طریق افزودن واژههای جدید به زبان موجب اغناء ادبیات میشوند. در واقع علائم تجاری ژنریک- کلماتی که بر تمامی محصولات آن نوع، دلالت دارد. از جمله آسپرین، سلفون، کلیسنکس، زیراکس- موجب صرفهجویی در هزینه ارتباطات میشوند. البته اهمیت علائم تجاری از بابت اقتصاد زبان، از اهمیت متوسطی برخودار است، زیرا سهمی که علائم تجاری در زبان دارند، عمدتاً فایده جانبی از سهمی است که فایده تعیین شده توسط آنها، در دنیای اشیاء دارد.
هدف از یک سیستم ارتباطی، صرفه جویی در هزینه های اجتناب از سوء تفاهم و هزینه های ارتباطات است. فرض کنید یک کلمه برای برف و یک کلمه برای بارش وجود دارد. حال سؤالی که مطرح میشود این است که آیا لازم است کلمه ای برای بان «بارش بارف» ابداع شود. از محاسن ابداع کلمه جدید کوتاه شدن عبارت در گویش خواندن و نوشتن است و از معایب آن لزوم یادگیری کلمه جدید است. بنابراین هر چه یک واژه رایج تر باشد، احتمال اینکه منافع ابداع آن بیش از هزینه ابداع آن باشد، بیشتر است. نه صرفاً به جهت کوتاه شدن واژه، بلکه بدلیل کاهش هزینه یادگیری و یادآوری آن. بنابراین جای تعجب ندارد که اسکیموها یک کلمه واحد برای بارش برف دارند (به جهت استفاده بیشتر آنها از این عبارت) اما ما نداریم! استفاده از کلمه به جای استفاده از عبارت طولانی برای اشاره به برند نیز مشمول همین تحلیل است.