فروش برند و داستان برند جی پی مورگان چیس
- تاریخ :
- دسته بندی : فروش برند مقالات / فروش برند آماده مقاله
- بـازدید : 390
- نظـرات : 0
- نـویسنده : javad
جی پی مورگان چِیس (J.P. Morgan Chase) شرکتی آمریکایی با حوزهی فعالیت بینالمللی است که انواع خدمات بانکداری، سرمایهگذاری و اعتبارات را به مشتریان خود ارائه میکند. نام برند، وام گرفته از نام یکی از بزرگترین اقتصاددانهای تاریخ یعنی جیپی مورگان است که به گواه بسیاری از منابع تاریخی، بهنوعی پایهگذار اقتصاد آمریکا بود. امروزه، زیربرند Chase از شرکت جی پی مورگان چِیس، شهرتی جهانی در صنعت بانکداری دارد.یادگار جیپی مورگان، امروز بهعنوان بزرگترین بانک ایالات متحدهی آمریکا شناخته میشود و در فهرست S&P Global بهعنوان ششمین بانک بزرگ جهان قرار دارد. سرمایهی این بانک، طبق آخرین آمار حدود ۳.۵ تریلیون دلار گزارش شده است که برند مذکور را در صدر ارزشمندترین بانکها از لحاظ ارزش بازار قرار میدهد. گفتنی است مرکز مدیریت اصلی بانک، در منطقهی منهتن نیویورک واقع شده است.
برند کنونی، از ادغام چند شرکت بزرگ خدمات مالی و اعتباری در میانهی قرن بیستم و سپس، شروع قرن ۲۱ تشکیل شد. آخرین ادغام مهم، در سال ۲۰۰۰ و با خرید J.P. Morgan & Co توسط Chase Manhattan Corporation انجام شد. هریک از شرکتهای درگیر در این ادغامها، تاریخچهای پر فراز و نشیب دارند که در ادامه به آنها میپردازیم.
تاریخچهی تأسیس
اولین شرکت مالی که بعدها به چِیس منهتن (یکی از بازوهای جیپی مورگان امروزی) تبدیل شد، Manhattan Company نام داشت که در سال ۱۷۹۹ تأسیس شد. هدف ظاهری از تأسیس این شرکت، تأمین آب آشامیدنی برای منطقهی نیویورک بود که آن سالها از اپیدمی تب زرد رنج میبرد. البته، هدف نهایی آن بود که بانکی برای ارائهی خدمات مالی به شهروندان، راهاندازی شود.آرون بور، مدیر شرکت منهتن بود که بهنوعی فعالیت خود را با هدف پایان دادن به سلطهی شرکتهایی همچون Bank of New York و Bank of the United States شروع کرد. او تلاش میکرد تا شرکتهای مختلف را به ذخیرهی سرمایه در بانک خود تشویق کند و بهمرور، شهرت فعالیتهای مالی خود را افزایش دهد. پس از مدتی بور و مدیران دیگر به این نتیجه رسیدند که تأمین آب آشامیدنی، نیاز به همهی داراییهای مالی و اعتباری آنها ندارد و میتوان کسبوکاری درکنار آن تشکیل داد. در همان سال ۱۷۹۹، Bank of Manhattan Company در وال استریت تأسیس و دنیل لودلاو بهعنوان اولین مدیر آن مشغول به کار شد.
الکساندر همیلتون درکنار آرون بور، در میان بنیانگذاران شرکت منهتن دیده میشد. آنها رقبای سیاسی یکدیگر بودند. بهعلاوه، همیلتون بنیانگذار بانک نیویورک هم بود و فعالیتهای بانکداری شرکت منهتن و مجوزهای جذب سرمایهی آنها، بهنوعی شرکت او را نیز تهدید میکرد. بههرحال، کشکمش آن دو نفر باعث شد تا همیلتون فعالیتهای خود را در شرکت منهتن به حداقل برساند.رقابت و کشمکش بیت دو سیاستمدار و سرمایهگذار، به دوئلی مشهور در سال ۱۸۹۴ منجر شد که بور، همیلتون را در آن به قتل رساند. دوئل در آن سالها در منطقهی نیوجرسی ممنوع بود، اما باز هم هملیتون به دعوت بور در آن شرکت کرده بود. درنهایت، مرگ او بهقدری جامعه را عصبی کرده بود که بور مدتی به اجبار، در انظار عمومی ظاهر نشد. بانک منهتن، سالها بعد و در ۱۹۳۰ اسلحههای آن دوئل را از خانوادهی چرچ، از اقوام همیلتون، خریداری کرد.
در سال ۱۸۰۸، لودلاو از سمت خود استعفا کرد و شرکت نیز تصمیم گرفت تا فعالیتهای تأمین آب آشامیدنی را به شهرداری نیویورک واگذار کند. آنها قصد داشتند همهی تمرکز خود را روی فعالیتهای بانکداری معطوف کنند. بانک منهتن، از آن زمان روند صعودی پیشرفت و اعتبار را شروع کرد و بهمرور، روشهای نوآورانهی بانکداری از سوی آنها به مشتریان عرضه شد.
امتیاز بانکداری که به بانک منهتن اهدا شده بود، محدودیت خاصی نداشت و آنها میتوانستند به همهی اقشار جامعه از ثروتمندان و ملّاکان تا حتی مقامات شهر نیویورک نیز وام اعطا کنند. اتخاذ چنین سیاستهایی همسو با بانکداری آزاد در آن سالها، باعث شد تا توسعهی بانکداری در سالهای میانی و پایانی قرن ۱۹ در ایالات متحدهی آمریکا روندی شتابان به خود بگیرد. پیشرفتهای بانک منهتن نیز بهقدری سریع بود که در سالهای پایانی قرن، آنها به یکی از بزرگترین مؤسسههای نگهداری داراییهای شخصی آمریکاییها تبدیل شده بودند.
بانک منتهن، در سال ۱۹۹۵ با شرکت Chase ادغام شد که در ادامه، تاریخچهی آنها را نیز در سالهای پیش از ادغام بررسی میکنیم. بانک منهتن، در آن زمان ۶۷ شعبهی فعال در نیویورک داشت و بهعنوان یکی از مشهورترین و موفقترین بانکهای آمریکا شناخته میشد.
بانک ملی چِیس
بانک ملی Chase، بخش دیگری بود که در سال ۱۹۵۵، چیس منهتن را شکل داد. آنها در سال ۱۸۷۷ و در نیویورک کار خود را شروع کردند. سالمون پی چِیس ، وزیر خزانهداری آمریکا در زمان آبراهام لینکن بود که از نامش، برای نامگذاری چِیس استفاده شد. در سال ۱۹۱۱، آلبرت هنری ویگین مدیریت چِیس را بر عهده گرفت و بهمرور، شرکت را به بازویی قدرتمند در وال استریت تبدیل کرد.چِیس تا پیش از مدیریت ویگین، بانکی کوچک و تقریبا محلی محسوب میشد، اما پس از گذشت زمانی از مدیریت او، آنها به یکی از مشهورترین مؤسسههای مالی جهان تبدیل شده بودند. ویگین با ارائهی انواع خدمات بانکداری سازمانی ازجمله تراست، توانسته بود شرکتهای بزرگ زیادی را به سرمایهگذاری در بانکش تشویق کند.از شرکتهای زیرمجموعهای که در سالهای ابتدایی قرن بیستم در چِیس ایجاد شد، میتوان به Mercantile Trust در سال ۱۹۱۷ و Chase Securities Corporation اشاره کرد که خدمات سرمایهگذاری متنوع همچون سهام و اوراق بهادار را در سایهی مدیریت هلدینگ اصلی، به مشتریان ارائه میدادند. آن رویکردها، پایههای چِیس را بیشازپیش در بازارهای سرمایه محکم کرد. بهعلاوه، ویگین مدیران اصلی خود را از شرکتهای بزرگ و با سابقهی آمریکایی انتخاب کرده بود که در نتیجه، ارتباط آنها را با هم مستحکمتر میکرد.
از فعالیتهای مهم ویگین در مدیریت چِیس، میتوان به خرید و ادغامهای تأثیرگذار در دهههای ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ اشاره کرد. در آن سالها، ۷ بانک بزرگ نیویورکی به زیرمجموعههای چِیس تبدیل شدند. بزرگترین آنها، شرکت سرمایهگذاری Equitable Trust بود که در زمان خرید در سال ۱۹۳۰، بیش از یک میلیارد دلار سرمایه داشت. آن مؤسسه، تحت مالکیت جان دی راکفلر بود و وینتروپ آلدریش آن را مدیریت میکرد. پس از خرید، ویگین به سمت ریاست هیئتمدیرهی سازمانی رسید که دیگر، بزرگترین بانک جهان محسوب میشد.
در سال ۱۹۳۲، مدیر افسانهای چِیس در مدیریت سرمایهگذاریها، خصوصا در بخش سهام دست به اعمال خلاف قانونی زده بود و مجبور به استعفا شد. او و بسیاری از همکارانش در سالهای بعد، تحت بازرسیهای متعددی قرار گرفتند تا فعالیتهای غیرقانونی و شرکتهای سوری تأسیس شده برای اخلال در نظام سرمایهگذاری سهام از سوی آنها، بررسی شود.
آلدریش پس از ویگین مدیریت چِیس را بر عهده گرفت و تا پایان جنگ جهانی دوم، سکان هدایت آن سازمان عریض و طویل را در دست داشت. توسعهی بانک در آن سالها هم با قدرت ادامه پیدا کرد و پس از جنگ جهانی، چِیس اولین بانکی بود که شعبههایی را در ژاپن و آلمان تأسیس کرد. آلدریش میدانست که توسعهی داخلی فعالیتهای بانک، خصوصا در بانکداری سمت مصرفکننده و اشخاص عادی، باید متحول شود. او درنهایت تصمیم گرفت تا ادغامی را با بانک منهتن انجام دهد تا توسعهی فعالیتها با سرعت بیشتری ادامه پیدا کند.
چِیس منهتن، دوران مدیریت دیوید راکفلر
پس از ادغام چِیس و بانک منهتن، نیروی محرکهی جدیدی، فعالیتهای شرکت جدید را به پیش میراند و او هم، یکی از وارثان جان دی راکفلر، یعنی دیوید راکفلر بود. راکفلر پس از جنگ جهانی دوم بهعنوان دستیار ارشد فعالیتهای خارجی به چِیس ملحق شده بود و در سال ۱۹۴۹، معاون ارشد سازمان بود. در سالهای ابتدایی ۱۹۵۰، او بهعنوان مدیر فعالیتهای شهری بانک نیز فعالیت میکرد. درواقع، راکفلر، آلدریش را از مزایای ادغام با بانک منهتن آگاه کرد و او را در این مسیر مورد تشویق قرار داد.در سال ۱۹۵۸، یکی از رخدادهای مهم تاریخ چیس منهتن اتفاق افتاد. آنها اولین بانک نیویورک سیتی بودند که کارت خرید را بهنام Chase Manhattan Charge Plan معرفی کردند که بعدا به UniCard تغییر نام داد. یک سال بعد، لوگوی مشهور هشتوجهی چیس توسط شرکت Chermayef & Geismar طراحی شد که تا امروز هم، هویت بصری چیس را شکل میدهددیوید راکفلر پس از ادغام بزرگ ۲ سازمان مالی فوق، بهعنوان معاون ارشد اجرایی مشغول به کار شد و توسعهی بزرگترین بانک نیویورک را بر عهده گرفت. در سال ۱۹۶۹، او به ریاست هیئتمدیره رسید. در همان سال، جیس منهتن به یک شرکت تبدیل شد و بانک چِیس منهتن بهعنوان زیرمجموعه آن به کار خود ادامه داد.
در دوران رهبری دیوید راکفلر، توسعهی بینالمللی چِیس منهتن اهمیت بالایی داشت. او به فرایندهای روزمرهی مدیریتی علاقهای نشان نمیداد و در عوض، سفرهای متعددی به چهارگوشهی دنیا داشت تا با رهبران مالی و سیاسی متعدد، دیدارهای استراتژیک ترتیب دهد. فعالیتهای او، اعتبار جهانی درخورتوجهی را برایش بههمراه آورد که از نظر خودش، سیاست خارجی مناسب برای کشور آمریکا هم محسوب میشد. او بهمرور به یکی از ستونهای سیاست خارجی آمریکا هم تبدیل شده بود و در نتیجه، اثرگذاری بالایی هم در وزارت امور خارجه داشت.
ارتباط چِیس منهتن با سیاستمداران، علاوهبر مزایای مالی و اعتباری، انتقادهای زیادی را هم برای آنها بههمراه داشت. در سال ۱۹۶۵، آنها تصمیم گرفتند تا سهم عمدهای از دومین بانک بزرگ آفریقای جنوبی را خریداری کنند که با مخالفت گروههای ملی و مردمی مواجه شدند. این گروهها از مردم درخواست میکردند که پولهای خود را از بانکی که قصد کمک به رژیم آپارتاید دارد، خارج کنند.
از فعالیتهای بحثبرانگیز دیگر راکفلر در موضوعات سیاسی-مالی، میتوان به حمایت از جنگ آمریکا علیه ویتنام اشاره کرد که حتی به تأسیس شعبهای در بزرگترین شهر آن کشور (توسط خود دیوید راکفلر) انجامید و تظاهرات و انتقادهای شدیدی در پی داشت.
یکی از نکات مهم تاریخ چیس منهتن در دهههای پایانی قرن بیستم، همکاری آنها با نظام پادشاهی ایران بود. در دههی ۱۹۷۰، شاه ایران بزرگترین مشتری چیس منهتن در خاورمیانه محسوب میشد. او حدود ۲.۵ میلیارد دلار سرمایهی کسب شده از سود فروش نفت را در چیس منهتن نگهداری میکرد که حدود ۸ درصد از داراییهای بانک را تشکیل میداد.
بههرحال دههی ۱۹۷۰ برای چیس منهتن دوران خوبی محسوب نمیشد. آنها سهم عمدهای از کسبوکار خود را در داخل آمریکا از دست دادند؛ چرا که بسیاری از بانکهای محلی و منطقهای، بهمرور وابستگی خود را به چیس منهتن (مشهور به بانک بانکها) کاهش دادند. بهعلاوه، وامهای پرداخت شده به کشورهای آمریکای لاتین و تأخیر در بازپرداخت آنها نیز چیس را تهدید میکرد و آن را در فهرست فدرال «بانکهای مشکلدار» قرار داد. بانکهای آن فهرست، نیاز به نظارت و مشاورهی مستقیم دولتیها داشتند.
در دهههای پایانی قرن بیستم، چیس منهتن سرعت رشد بینالمللی خود را بیشازپیش ادامه داد و درآمدش از آن بخشها، از نصف به دوسوم کل درآمد رسیده بود. ازطرفی، رقابت روزبهروز سختتر میشد و ظهور رقیبی بهنام Citigroup، فعالیت آنها را بیشازپیش تهدید میکرد. باوجود تمام آن چالشها، چیس منهتن سومین بانک بزرگ آمریکایی باقی ماند که ۲۲۶ شعبه در نیویورک و ۱۰۵ شعبه و ۳۴ زیرمجموعه در کشورهای دیگر جهان داشت.
چالش بدهی کشورهای درحالتوسعه
دههی ۱۹۸۰ با خرید و ادغامهای متعددی برای چیس همراه بود. آنها بانک هلندی Nederlandse Credietbank در آمستردام، Lincoln First Bank در راچستر نیویورک و ۶ مؤسسهی سرمایهگذاری و ذخیرهی دارایی را در اوهایو خریداری کردند. اتفاق مهم دیگر، خرید Continental Bancor در سال ۱۹۸۶ بود.دیوید راکفلر، در سال ۱۹۸۱، به دوران مدیریت پرتلاطم و طولانی خود در چیس پایان داد. ویلارد سی بوچر، مدیرعامل چیس در آن زمان، توسط خود راکفلر انتخاب شده بود و پس از رفتن او، ریاست هیئتمدیره را بر عهده گرفت. بوچر هم روند راکلفر را پیش گرفت و بیشازهمه تلاش میکرد تا چهرهی بینالمللی چیس را حفظ کرده و توسعه دهد.
درکنار تمام رخدادهای تقریبا مثبتی که در دههی ۱۹۸۰ برای چیس رخ داد، برخی از وامهای اهدا شده توسط آنها، چالشهای عظیمی را در سالهای پیش رو بهوجود آورد. مشکلات مالی دو شرکت بزرگ آمریکایی که چیس مورگان را بهعنوان مؤسسهی ضامن و سرمایهگذار انتخاب کرده بودند، آغازگر چالشهای مالی برای آنها بود. آن شرکتها Drysdale Government Securities و Penn Square Bank بودند که وامهایشان، خسارتهای متعددی را به این بانک آمریکایی وارد کرد.
علاوهبر چالشهای داخل آمریکا، وامهای اهدا شده به کشورهای درحال توسعه نیز مشکل بزرگی برای چیس منهتن بود. شروع آن چالشها، از سال ۱۹۸۷ و اعلام برزیل در قطع پرداخت بدهی به بانکهای خارجی شروع شد. در جریان آن خبر، خسارت مالی شدیدی به چیس منهتن وارد شد که با ثبت رکورد ۸۹۴.۵ میلیون دلار، بدترین سال مالی را برای سیستم بانکداری آمریکا از زمان رکود بزرگ ابتدای قرن بیستم، بههمراه داشت.
در سالهای پایانی دههی ۱۹۸۰، فشارهای وارده بهخاطر بدهی کشورهای درحال توسعه و همچنین روندهای جدید بانکهای منطقهای داخل آمریکا، روند پیشرفت چیس منهتن را کند کرد. در خلال سالهای ۱۹۸۶ تا ۱۹۸۸، ۱۰ درصد از نیروی کاری آن بانک تعدیل شد که شامل حدود ۶ هزار کارمند بو. در سال ۱۹۸۸، نیویورک تایمز در مقالهای، احتمال خریداری بانک بزرگ آمریکایی را بیان کرد. درنهایت در سال ۱۹۹۰، بهخاطر مشکلات پیش آمده، هیئتمدیره از بوچر خواست تا یک سال زودتر، بازنشسته شود و گروهی جدید، فرآیندهای اجرایی سازمان را در دوران بحران مدیریت کنند.
توماس جی لابرکو، پس از بوچر بهعنوان رئیس هیئتمدیره مشغول به کار شد. او در سال ۱۹۶۴ بهعنوان کارآموز به چیس ملحق شده بود و بهسرعت، روند پیشرفت را طی کرد. لابرکو در سال ۱۹۷۵ نقشی اساسی در مؤسسهی Municipal داشت که شهر نیویورک را از بحرانی مالی نجات داد. بهعلاوه، او در سال ۱۹۷۸ هیئتمدیره را مجاب کرد که فعالیتهای خود در بازارهای خرد را هم افزایش دهد. رویکردی که در دههی ۱۹۹۰، بیش از نیمی از درآمد بانک آمریکایی را تأمین میکرد.
سالهای پایانی قرن بیستم
مدیران پیش از لابرکو، تمرکز زیادی بر توسعهی بینالمللی چیس منهتن داشتند و تاحدودی از بازار داخلی آمریکا غافل شدند. کارشناسان اقتصادی اعتقاد داشتند در سالهای پیشرو و با بحرانهای متعدد در سرتاسر جهان، چیس منهتن باید بهمرور منابع درآمدی خود را تغییر دهد. بههرحال، روندهای تغییر استراتژی با کاهش هزینهها و تعدیل نیرو (۶ هزار نفر در سال ۱۹۹۱) انجام شد. بهعلاوه، لابرکو تصمیم گرفت تا خدمات بینالمللی خود را نیز کاهش دهد و برخلاف رقیب قدیمیاش یعنی Citigroup، دیگر بانکی جهانی با خدمات جامع نباشد.در سالهای پایانی قرن بیستم، پس از تغییرات کلی در استراتژی، چیس تصمیم گرفت تا روی ۳ حوزهی اصلی در خدمات بانکداری متمرکز شود: بانکداری منطقهای در نیویورک، نیوجرسی و کنتیکت، خدمات اختصاصی برای مشتریها در سرتاسر آمریکا ازجمله کارتهای اعتباری، وام رهنی و اتومبیل، بانکداری بینالمللی محدود به سرمایهگذاری.
در آن سالها، فناوری بهسرعت جای خود را در تمام سطوح جامعه و صنعت باز میکرد. چیس نیز تحت مدیریت آرتور اف رایان، تغییر جهتی جامع به آن سمت داشت. در اولین اقدام، سرمایهگذاری ۵۰۰ میلیون دلاری برای بهبود سیستمهای پردازش اطلاعات انجام شد. بهعلاوه، بانکداری آنلاین نیز با همکاری بزرگانی همچون مایکروسافت، Intuit، America Online و CompuServe با قدرت پیگیری میشد.
یکی از مهمترین اقدامات دههی ۱۹۹۰، تغییرات اساسی در فرهنگ سازمانی چیس بود که با همکاری لابرکو و رایان در سال ۱۹۹۲ انجام شد. آنها علاوهبر تمرکز هرچه بیشتر روی فرایندهای خدمات به مشتری، فرهنگ کار تیمی را نیز بهنوعی در سازمان تزریق کردند. البته، درنهایت آن دهه، شکستهای متعددی را برای چیس بههمراه داشت.
در خلال سالهای ۱۹۹۳ تا ۱۹۹۵، خرید و ادغامهای متعددی در بانکهای آمریکا انجام شد و رقبای بزرگی دربرابر بانک قدیمی آمریکایی قد علم کردند. درنتیجه، چیس از رتبهی دوم بزرگترین بانک کشور به رتبهی هفتم سقوط کرد. بههرحال سالهای سختی برای چیس میگذشت و بسیاری، سرنوشت خریده شدن را برای آنها متصور میشدند. ضربهی محکم دیگر به اعتبار و ارزش سهام آنها نیز در سال ۱۹۹۵ و با اعلام تصمیم به اخراج ۳ تا ۶ هزار نیرو از شرکت، عملی شد.
فشارهای گفته شده در بالا، در سال ۱۹۹۵ به نقطهی نهایی رسید و چیس، چارهای جز ادغام با بازیگر بزرگی دیگر در صنعت بانکداری نداشت. Chemical Banking Corporation، در آن سال خبر ادغام را به ارزش ۱۰ میلیارد (بهصورت تبادل سهام) رسانهای کرد.
ادغام فوق، بزرگترین بانک آمریکایی در آن سالها را با دارایی نزدیک به ۳۰۰ میلیارد دلار، شکل داد. باوجود آن که خبر، حاکی از ادغام بانکها بود، کارشناسان اعتقاد داشتند که چیس، توسط کمیکال خریداری شده است، اما بههرحال نام چیس، برای بانک جدید، باوقارتر بود.
کمیکال بانک نیز تاریخچهای شبیه به بانک منهتن داشت. آنها از سال ۱۸۲۳ و بهشکل شرکتی غیربانکی فعالیت خود را شروع کردند و پس از مدتی، با ورود به فعالیتهای مالی و تأسیس بانکهای زیرمجموعه، بهمرور به بانکی مستقل تبدیل شدند.در سال ۱۸۵۱، تمامی فعالیتهای غیربانکی کمیکال متوقف شد و کمیکال بانک، بهعنوان مؤسسهای مالی به کار خود ادامه داد. این بانک نیویورکی نیز در تاریخ خود فرازوشیبهای متعددی را تجربه کرد تا اینکه در سالهای پایانی قرن ۲۰، با خرید چیس منتهن، دوران تازهای را شروع کرد.
کمیکال یکی از مهمترین بانکها در ظهور دوران مدرن بانکداری مشتری در آمریکا محسوب میشود. آنها در سال ۱۹۶۹ و با اجرای اولین ماشین عرضهی پول نقد (نسل قبل از ATM) نام خود را در تاریخ ثبت کردند.
ادغام ۲ بانک بزرگ نیویورکی، زلزلهای را در بازارهای مالی آمریکا بههمراه داشت. چیس جدید دیگر بزرگترین بانک نیویورک و دومین بانک ایالت مهم تگزاس بود. در سطوح کشوری، آنها در بسیاری از خدمات بانکداری شخصی و شرکتی، کارتهای اعتباری و وام رهنی، حرف اول را میزدند. پس از ادغام بزرگ، نوبت به تعدیل نیرو در واحدهای مشترک بود که با اخراج ۱۲ هزار نفر در نیمهی دوم دههی ۱۹۹۰ انجام شد. در نتیجهی تعدیل نیرو و تعطیلی برخی از شعبهها، ۱.۷ میلیارد دلار صرفهجویی در هزینههای چیس انجام شد.
رقیب همیشگی چیس، سیتیگروپ هم در آن سالها با قدرت به پیشرفت ادامه میداد و توانست با خرید Travelers Group، بانک آمریکایی را از لحاظ داراییهای در گردش، پشت سر گذاشت. چیس تلاش میکرد تا با خرید و ادغامهای بیشتر، موقعیت خود را در بازار تثبیت کند و حتی اسمهای بزرگی همچون گلدمن ساکس، مریل لینچ و مورگان استنلی بهعنوان خریدهای احتمالی آن سالها تخمین زده میشدند. بههرحال، هیچیک از تلاشها به موفقیت نرسید و چیس با همان ساختار قبلی و تنها با چند خرید و ادغام کوچک، به استقبال قرن ۲۱ میرفت.
ویلیام بی هریسون، مدیرعامل چیس در سال ۱۹۹۹ بود که در سال ۲۰۰۰، بهعنوان رئیس هیئتمدیره انتخاب شد. خرید مهم او، بانک سانفرانسیسکویی Hambrecht & Quist بود که با وجود کوچک بودن فعالیتها، در حوزهی داغ آن سالها یعنی سهام شرکتهای فناوری، فعالیت میکرد. از اقدامات مهم دیگر هریسون، میتوان به راهاندازی Chase.com در سال ۱۹۹۹ اشاره کرد که علاوهبر جابهجایی فرایندهای سنتی به فضای سایبری، با هدف سرمایهگذاری بهتر در شرکتهای اینترنتی نیز انجام شد.
ورود به قرن ۲۱، با خبر مهمی از سوی چیس همراه بود که نویدبخش آیندهای درخشان برای آنها بود. پس از خرید هولدینگ رابرت فلمینگ در سال ۲۰۰۰ و به قیمت ۷.۷ میلیارد دلار (که پایههای چیس را در اروپا و آسیا مستحکمتر کرد)، نام بزرگ بعدی، جیپی مورگان بود. در پایان سال ۲۰۰۰، خرید به قیمت ۳۲ میلیارد دلار انجام شد و داراییهای شرکت جدید بهنام جیپی مورگان چیس، از ۶۶۰ میلیارد دلار عبور کرد.
تاریخچهی مختصر جیپی مورگان
جیپی مورگان، در ابتدا بهنام House of Morgan شناخته میشد که ریشههایی در سال ۱۸۳۸ و تأسیس بانکداری تجاری در لندن توسط جورج پیبدی داشت. جونیوس اس مورگان، در سال ۱۸۵۴ با پیبادی شریک شد و با تصاحب کسبوکار، سریعا نام آن را به جیاس مورگان تغییر داد. در سال ۱۸۶۴، پسر جونیوس یعنی جان پیرپونت مورگان، شرکتی را در نیویورک بهنام J.P. Morgan & Co تأسیس کرده بود. او پس از مرگ پدرش و در سال ۱۸۹۰، همهی کسبوکارهای خانوادگی را تحت همان نام، ادغام کرد. در میان آن کسبوکارها، بانک درکسل مورگان هم قرار داشت که در سال ۱۸۷۱ تأسیس شده بود.مورگان نقش مهمی در تاریخ اقتصاد مدرن آمریکا داشته است. آن نام و شرکتهای وابستهاش، در فرایندهای جذب سرمایه برای غولی همچون جنرال الکتریک، ساخت مجسمهی آزادی، کانال پاناما، تشکیل شرکت مشهور فولاد ایالات متحده و همچنین پل مشهور بروکلین در نیویورک فعالیت داشت و از آن مهمتر، یکی از پیشگامان حل بحران بزرگ ابتدای قرن بیستم در آمریکا بود. البته، فعالیتهای شرکت جیپی مورگان و ساختار مدیریتی آن، همیشه انتقادهایی را هم خصوصا دربارهی انحصارگرایی و دیکتاتوری بههمراه داشت. بههرحال در سال ۱۹۱۳ برخی قانونگذاریها و بازرسیهای فدرال، موجب تغییرات بهینه در ساختار آن شرکت شد.
در سال ۱۹۱۳، جیپی مورگان از دنیا رفت و پسرش جک پی مورگان جونیور، کسبوکار پدر را به ارث برد و بهنوعی شریک ارشد آن شد. در سال ۱۹۳۳ و پس از چالشهای متعدد سیستم بانکداری آمریکا، جیپی مورگان مجبور به تغییر سیاستهای عملیاتی شد. آنها قبلا هم در حوزههای تجاری و هم سرمایهگذاری، فعالیت میکردند. قانونی در سال ۱۹۳۳ بهنام Glass-Steagel Act تصویب شد که شرکت را مجبور به انتخاب یک نوع بانکداری میکرد. سرانجام در سال ۱۹۳۵، جیپی مورگان تصمیم گرفت تا روی بانکداری تجاری متمرکز شود و بانکداری سرمایهگذاری را با تأسیس مورگان استنلی، به شرکت دوم واگذار کند.
جیپی مورگان در سال ۱۹۴۲ سهام خود را بهصورت عمومی عرضه کرد و همچنین، برای افزایش سرمایه و ظرفیتهای اهدای وام، با Guaranty Trust Company ادغام شد. شرکت جدید، مورگان گارانتی نام داشت. ۱۰ سال بعد، دوباره هولدینگی با خرید و ادغامهای متعدد شکل گرفت و همان نام جیپی مورگان را برگزید که مورگان گارانتی بهعنوان یکی از زیرمجموعههای اصلی در آن حاضر بود.
بانکداری در حوزهی سرمایهگذاری، همیشه سود بالایی برای مؤسسههای مالی بههمراه داشته است. جیپی مورگان نمیتوانست از آن درآمد چشمپوشی کند. بههمین دلیل، در دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰، بار دیگر به آن حوزه وارد شد، اما اینبار تنها در خارج از آمریکا فعالیتهای سرمایهگذاری را انجام میداد. البته، چند سال بعد قانون Glass-Steagel نیز برای شرکتهای آمریکایی آسانتر شد و جیپی مورگان میتوانست در داخل کشور هم بانکداری سرمایهگذاری انجام دهد؛ اما سرعت آنها در بازگشت به بازارهای آمریکا، کمتر از رقبا بود.در سالهای پایانی قرن بیستم، جیپی مورگان بهسختی تلاش میکرد تا شرکتی بزرگ در حوزهی سرمایهگذاری تشکیل دهد و بههمین دلیل از حجم بالای سرمایهی وارد شده به بازار (در اثر ظهور شرکتهای فناوری)، عقب ماند. بهعلاوه، بازوی مدیریت سرمایه نیز روی مشتریهای سنتی متمرکز ماند که بهمعنای از دست دادن بازار پر ظرفیت دیگر، یعنی سرمایهگذاریهای عظیم شخصی در آن سالها بود. آخرین فعالیت جیپی مورگان پیش از خریده شدن توسط چیس، خرید ۴۵ درصد سهام American Century Investments بود که چهارمین شرکت بزرگ توزیع سرمایهگذاریهای متقابل در آمریکا محسوب میشد.
سالهای اخیر و وضعیت کنونی جیپی مورگان چیس
داگلاس وارنر، مدیر جیپی مورگان بود که پس از ادغام با چیس، به مقام ریاست جیپی مورگان چیس رسید. غول محصول آن ادغام، دو زمینهی اصلی فعالیت داشت: جیپی مورگان، خدمات بانکداری تجاری را در سطح جهانی عرضه ارائه میکرد. آن خدمات شامل مواردی همچون بانکداری سرمایهگذاری، مدیریت سرمایه، مدیریت داراییهای سازمانی و داراییهای شخصی میشد. چیس، با برند جدید خود، عملیات بانکداری مشتریان عادی را بر عهده گرفت. آن خدمات شامل مواردی همچون مدیریت شعبههای نیویورک و تگزاس، خدمات کارتهای اعتباری، وامهای رهنی و موارد مشابه در وامهای شخصی بود.در سال ۲۰۰۴، یکی از پیشگامان بانکداری فناورانه به جیپی مورگان چیس ملحق شد. Bank One شرکتی بود که در سال ۱۹۸۵ با عرضهی اولین نمونههای بانکداری خانگی، دوران تازهای را برای مشتریان شروع کرده بود. سرویس آنها Channel ۲۰۰۰ نام داشت که به مشتریان امکان میداد تا ماندهحسابهای شخصی و شرکتی خود در بانک را در صفحات تلویزیون مشاهده کنند. بهعلاوه، پرداخت قبض و جابهجایی پول نیز ازطریق همان سرویس و با استفاده از خطوط معمولی تلفن انجام میشد.
از خریدهای مهم دیگر در سالهای اخیر، میتوان به Bears Sterns و Washington Mutual اشاره کرد که در سال ۲۰۰۸ انجام شد. آن خریدها، زمینههای فعالیت جیپی مورگان چیس را در سرتاسر شرق تا غرب آمریکا گسترش داد.
جیپی مورگان چیس و شرکتهایی که آن را تشکیل دادند، در طول سالهای فعالیت، انواع مشارکتهای اجتماعی و سیاسی را از خود نشان داد. از ارسال نیرو و کارمندان به جبهههای جنگ در جریان جنگ جهانی دوم تا سالهای اخیر و پشتیبانی از ایجاد شغل برای نیروهای نظامی بازنشسته و خانوادههای آنها، فعالیتهای زیادی توسط آن بانکها انجام میشد که منجر به شهرت ملی و حتی اعتبار جهانی آنها شد. از جدیدترین فعالیتهای اجتماعی آنها نیز میتوان به سرمایهگذاری ۱۰۰ میلیون دلاری سال ۲۰۱۴ در جهت پیشرفت و تحول در اقتصاد شهر دیترویت اشاره کرد.
در سال ۲۰۱۵، مؤسسهای تحقیقاتی و آموزشی بهنام JP Morgan Institute تأسیس شد. هدف از راهاندازی آن مجموعه، ارائهی تحلیلهایی براساس کلانداده و همچنین نظرات متخصصان مالی و اعتباری، با اهداف عمومی و جهانی بود. درواقع، آن مؤسسه از تجربهی متخصصان و تحلیلگران باتجربهی جیپی مورگان استفاده میکند تا دادههای کاربردی و تحلیلی را برای تصمیمگیریهای بهتر اقتصادی در سطوح جهانی، ارائه کند.
در سالهای اخیر و با ظهور فناوریها و پدیدههای جدید در صنعت مالی و اقتصادی، جیپی مورگان نیز بهصورت جسته و گریخته، علاقهمندیهایی را به آن موارد نشان داد. آنها در سال ۲۰۱۶ اعلام کردند که در حال کار روی نسخهای خصوصی از شبکهی اتریوم بهنام Quorum هستند. از آخرین اقدامات آنها در این حوزه، میتوان به خبر عرضهی استیبل کوین JPM Coin در سال ۲۰۱۹ اشاره کرد که البته، انتقادهای فراوانی را نیز از سوی اکوسیستم رمزارزها بههمراه داشت.
درحال حاضر، جیمی دیمون بهعنوان مدیرعامل و رئیس هیئتمدیرهی جیپی مورگان چیس فعالیت میکند که از سال ۲۰۰۶ به آن سمت رسید. طبق آخرین آمار، درآمد شرکت در سال ۲۰۱۸، حدود ۱۰۹ میلیارد دلار اعلام شد و تعداد کارمندان نیز، ۲۵۶۱۰۵ نفر تا پایان آن سال بوده است. برند جیپی مورگان اکنون در رتبهی ۵۱ و برند چیس، در رتبهی ۶۴ برترین برندهای جهان از نگاه مجلهی فوربز قرار دارند.