۶ نکته مهم در مورد برندسازی که باید هنگام جهانی شدن به خاطر داشته باشید

یکی از اصلی ترین چالش ها، حفظ سازگاری با توسعه برند در فرهنگ ها و مناطق دیگر است. اگرچه سازگار بودن، کلید موفقیت است.
این بدان معنا نیست که شما باید تفاوت های بین مشتریان را در بازارهای مختلف نادیده بگیرید باید نیازهای مشتری را برطرف کنید و در عین حال کلیت برند خود را ثابت نگه دارید که البته در کلام ظاهرا کار ساده ای است اما انجام دادنش دشوار است.
حفظ یک برند قوی در حالی که جهانی می شود، نیاز به تحقیق و برنامه ریزی اساسی و همچنین نظارت دقیق دارد. در اینجا ۶ نکته برندسازی وجود دارد که باید در هنگام جهانی شدن به یاد داشته باشید:

1. خط مشی های برند را تعیین کنید

شرکت شما قبل از تلاش برای توسعه یک برند در سطح جهانی، باید دستورالعمل های تجاری کاملاً تثبیت شده و مطلوبی داشته باشد. باید این دستورالعمل ها را در اختیار همه افرادی که به هر شکلی نماینده برند هستند قرار دهید و از پایبندی آنها اطمینان حاصل کنید.
چه مواردی باید در دستورالعمل های برند درج شود؟ تعریف کلی از نام تجاری، سبک بصری و سبک محتوا. این بدان معنا نیست که همه این عناصر باید در همان سند گنجانده شوند بلکه باید به خوبی تعریف و روشن شوند.
در این راهنما باید ارزش ها، رسالت و دیدگاه کلی برند تعریف شود. همچنین پیام های کلیدی مورد نظرتان که می خواهید آنها را منتقل کنید و شخصیت برند شما باید به خوبی روشن شود.
این دستورالعمل ها باید قوانینی برای استفاده از آرم ها، رنگ ها، فونت ها و سایر عناصر بصری شرکت باشد. همچنین باید صدا و لحن دلخواه را منتقل کنند و اینکه چه کلماتی باید مورد استفاده قرار گیرد و از چه واژه هایی اجتناب شود.
استفاده از این دستورالعمل ها باید در سراسر شرکت اعمال شود تا برند ثابت بماند. این اقدامات از ارزش بسیار بالایی برخوردار خواهند بود زیرا تحقیقات نشان می دهد که برندهای سازگار ۲۳٪ درآمد سالانه بیشتری از از برندهای ناسازگار و متناقض دارند.

2. بر ارزشهای خود تأکید کنید

رهنمودهای برند شما باید شامل توضیحاتی از ارزش های شرکت باشند و از جنبه های گوناگون در مسیر جهانی شدن مورد تاکید قرار بگیرند.
این استراتژی شامل هم عناصر داخلی و همچنین مشتری مداری است و به برند کمک می کند تا جوهره خود را حفظ کند حتی اگر جزئیات در مورد نحوه عملکرد شرکت در بازارهای جدید کاملا متفاوت باشد.
اطمینان از اینکه تمام افراد در شرکت، ارزشهای برند را درک می کنند، برای سازگاری بسیار مهم است. ارزش یک برند می توانند به عنوان یک راهنما عمل کند، هنگامی که می خواهیم مشخص کنیم آیا یک اقدام مشخص در خدمت ارزش های برند است یا خیر.
در حالی که بازنمودها و اثرات برند باید همواره مورد بازبینی قرار بگیرند، درک ارزشهای برند می تواند به پیشرفت ایده ها در مراحل اولیه کمک کند.

3. از تفاوت های فرهنگی و زبانی آگاه باشید

هر شرکتی قبل از گسترش کارش به منطقه جدید، باید تحقیق کند تا در مورد تفاوت های گوناگون فرهنگی یا زبانی که ممکن است بر نحوه درک برند آنها تأثیر بگذارد، اطلاع کافی پیدا کند.
کسب و کارها همچنین باید ارزیابی های قانونی لازم را انجام دهند تا از نقض قوانین و مقررات (حتی سهوی) جلوگیری شود.
اگر شرکت شما به دنبال ایجاد همکاری های تجاری و آشنایی با مشاغل در خارج از کشور است، درک کاملی از فرهنگ تجارت هر کشور مهم است. به عنوان مثال در سنگاپور صحبت کردن درباره هر موفقیتی به عنوان ثمره تلاش تیمی مهم است.
منافع گروه به طور کلی، عموماً منافع فردی را هم در بر می گیرد – نکته ای که باید در نظر داشته باشید اگر می خواهید یک مشارکت سودآور را در آنجا توسعه دهید.
هنگام ترجمه یک برند به زبان و فرهنگ دیگر، بروز سوء تفاهم ها و خطاهای ارتباطی کاملا محتمل است.
اگر یک شرکت اقدامات احتیاطی کافی را انجام ندهد، ممکن است خطای نقصی ایجاد کند که به برند آسیب برساند. KFC وقتی در دهه ۸۰ به چین رفت، قربانی این مسئله شد. این شرکت شعار اصلی خود یعنی “انگشت لیسیدن” خوب “را به صورت” خوردن انگشتان خود” ترجمه کرد.
گرچه KFC بعدها این خطا را تصحیح کرد اما نتوانست مفهوم و پیام آن را به درستی منتقل کند.

4. مشتری محور باشید

همانطور که نیاز به حفظ ماهیت و قوام برند خود دارید، در عین حال باید اطمینان حاصل کنید که برند خود را به گونه ای نمایش می دهید که با مشتریان جدیدی که می خواهید به آنها برسید، همصدا باشد. حتی شاید لازم باشد تغییرات کوچکی را برای جلب توجه مشتریان در مناطق مختلف انجام دهید.
تعیین کردن تغییراتی که باید برای مجموعه جدیدی از مشتریان خود انجام دهید و آن دسته از تغییراتی که بدون قربانی کردن قوام برند میسر نخواهد بود، بسیار مهم است.
KFC نمونه دیگری را ارائه می دهد – اما این بار با روشی مثبت. در دهه ۷۰ ، KFC در ژاپن کمپینی به نام “کنتاکی برای کریسمس” ایجاد کرد که مشتریان ژاپنی را تشویق می کرد در تعطیلات به KFC بروند.
این کمپین، موفقیت بزرگی بود زیرا برگرفته از این واقعیت بود که در ژاپن سنت های کریسمس زیادی وجود نداشته است. KFC هنوز هم با قرار دادن یک کیک مخصوص در بسته های وعده های غذایی کریسمس خود، پذیرای از یکی از سنت های موجود در ژاپن است.

۵. فرآیند تأیید شدن خود را بهبود ببخشید

شرکتها قبل از گسترش در سطح جهان باید یک فرآیند تأیید مشخص داشته باشند. این فرایند به کارکنان کمک می کند تا به راحتی متریالشان را ارائه دهند و رهبری شرکت را قادر می سازد از استحکام برند خود اطمینان حاصل کند.
اتخاذ روندهای پیچیده ممکن است منجر به لغزش متریال خارج از چارچوب برند شود و سپس این متریال که به اشتباه برندسازی شده اند، ممکن است پخش شوند، زیرا افرادی که آنها را می بینند تصور می کنند آنها درست و قابل قبول هستند.
استفاده از بستر تبلیغاتی برند مانند Lucidpress می تواند روند تایید را ساده تر کند و این باعث می شود تا کارمندان متریال خود را سریع تر تایید کنند و پروژه هایشان را به پیش ببرند.

1. 
   

   6. ارتقاء روابط داخلی مداوم

برای برپایی یک نام تجاری جهانی، یک شرکت به سیستم ارتباطی داخلی قوی نیاز دارد تا اطمینان حاصل شود که همه دفاتر، ادارات و کارمندان در دسترس قرار دارند.
شما به یک سیستم ارتباطی قابل اعتماد نیاز دارید تا همه افراد موجود در شرکت در مورد به روزرسانی دستورالعمل های برند، اطلاعات در مورد محصولات جدید، جزئیات مربوط به محصولات تبلیغاتی جدید و سایر موارد آگاهی پیدا کنند. قطع ارتباط داخلی، خطر ناسازگاری برند را ایجاد می کند.
مشاغل باید یک برنامه ارتباطی داخلی ایجاد کنند که شامل اطلاعاتی در مورد اهداف ارتباطات، مخاطبان هدف، کانالهای موجود و موارد دیگر باشد. آنها سپس باید تغییرات خود را زیر نظر بگیرند تا اطمینان حاصل کنند که ارتباطات داخلی آنها مؤثر است.
همچنین هرکسی که در شرکت نیاز به دسترسی به آرم و سایر مواد برند دارد باید به آنها دسترسی داشته باشد. با استفاده از سیستم های مبتنی بر ابر مانند Lucidpress (که از طریق آن کارمندان می توانند آرم ها را از هر نقطه و در هر زمان دانلود کنند) می توانند این مسئله را به طور یکپارچه ای حل کنند.
قطعا گسترش یک برند در سطح جهانی کار کوچکی نیست. یک برند جهانی دارای بخش های متحرک زیادی است که همه بر اساس موقعیتشان با چالش های مختلفی روبرو هستند. با وجود این اختلافات، نام تجاری باید در کل شرکت سازگار باشد.
دستیابی به این نوع انسجام، نیازمند تعریف کاملا مشخص از برند و همچنین ارتباطات باز با تمام افرادی که در شرکت فعالیت می کنند (در مورد توافق بر سر ماهیت برند) است. در مرحله بعدی این اطلاعات و مفهومشان به طور موثری به مشتریانی در سراسر جهان منتقل می شوند.