یک مدل کاربردی برای برندسازی شخصی
- تاریخ :
- دسته بندی : فروش برند مقالات
- بـازدید : 293
- نظـرات : 0
- نـویسنده : admin3
در اینجا یک نقشهی راه کلنگر معرفی خواهد شد که به شما کمک میکند هویت برند فردی خود را تنظیم و اجرا کنید. این مدل ارگانیک از چهار فاز تشکیل میشود که بدنهی یک برند فردی معتبر را تشکیل میدهند:
۱. تعریف و تنظیم آرزوهای فردی: این فاز شامل تعریف و تنظیم آرزوهای شخصی شماست، آن هم به شیوهای هیجانانگیز و مناسب که این آرزوها را عینیت ببخشد. آرزوهای فردی شما، روح، نقطهی شروع، تمایل اصلی و اصل راهنمای برند فردی شما خواهد بود. در واقع به برند شما سوخت میرساند و شامل چشمانداز، مأموریت و نقشهای کلیدی شما، در ارتباط با چهار دورنماست که باید با یکدیگر در تعادل باشند: دورنماهای داخلی، خارجی، دانش و یادگیری و دورنمای مالی.
این امر برند و همچنین زندگی شما را به تعادل میرساند. در واقع باید خود را بشناسید و رویاهایتان را تعیین کنید، این که “که هستید”، نماد چه چیزی هستید و چه چیزی شما را منحصربهفرد و ویژه میکند، چرا با دیگران تفاوت دارید، ارزشهای شما کداماند، نبوغ شما در چیست و ترکیب همهی اینها با نوعی تمرین تنفس و سکوت که در ادامه معرفی خواهد شد. اگر اینها را بنویسید احتمال برند شدنتان چند برابر خواهد شد. این کار برای ساختن برند فردی امری حیاتی است.
پس وقت بگذارید و به زندگیتان فکر کنید و بیانیهی آرزوهای فردی خود را بنویسید. در این روش، تمرین تنفس و سکوت به شما کمک میکند در خلال این فرآیند خودکاوی، عمیقاً فکر کنید، نبوغ خود را کشف کنید و ارزشها و ویژگیهای منحصربهفرد خود را بشناسید و تمام اینها را در ذهن خود تثبیت کنید. در واقع به شما کمک میکند انرژی حیاتی لازم برای عملی کردن آرزوهای خود را به دست بیاورید. آرزوهای فردی شما برند فردی شما را خواهد ساخت و آن را با ارزشهای شما مرتبط خواهد کرد.
چند نمونه:
آرزوی سی سال پیش بل گیتس این بود که در هر خانه، روی هر میز کار یک کامپیوتر شخصی باشد. او اخیراً گفته : “وقتی ۱۹ ساله بودم آینده را دیدم و مسیر شغلیام را روی آن چه دیدم بنا کردم. حق با من بود… کامپیوترهای شخصی قدرتمندترین ابزاری بودند که تا کنون اختراع شدند. اینها ابزار ارتباطی هستند، ابزاری برای خلاقیت… و میتوانند به دست صاحبانشان شکلدهی شوند.” برند فردی او با رویای فردیاش شروع شد. سالها بعد او هاروارد را ترک کرد زیرا در مسیر تحقق رویایش به قدری مشغله داشت که فرصت نداشت منتظر مدرک هاروارد بماند.
آرزوی اپرا وینفری این بود/هست که از تلویزیون به عنوان ابزاری برای خدمت به خدا استفاده کند. این رویا راهنمای برند او شد: ارتباطی احساسی با مخاطبانش. میزبان برنامهی talk-show در تلویزیون، که در میسیسیپی و در فقر به دنیا آمد و مورد تجاوز جنسی چند تن از مردان فامیل قرار گرفت، هنوز هم نبوغش را و آرزویی را دنبال میکند که سی سال پیش تعریف کرده بود. او که به انجام امور خیریه و کردار نیک در دنیا معروف است همانطور رفتار میکند که حرف میزند.
گفته: “والاترین و باشکوهترین چشماندازهای ممکن را برای زندگی خود متصور شوید، زیرا همانی خواهید شد که باور دارید… به والاترین چشمانداز ممکن در زندگیتان فکر کنید تا به حقیقت بپیوندد… به دنبال والاترین و باشکوهترین چشماندازها برای زندگیتان باشید و مقاصد خود را با جریان زندگیتان همسو کنید… اشتیاق خود را دنبال کنید… دیر یا زود اشتیاق شما به بار خواهد نشست و دیگر کسی نمیتواند مانع شما شود.
صد سال پیش، رویای آلبرت انیشتین این بود که جهان را بفهمد. و این نبوغ او بود که در نگاه ما به دنیا تغییر بنیادی ایجاد کرد. رویای او راهنمای برند او (یعنی نبوغ لطیف او) شد. او دنیا را به شکل یک پازل دید و در تلاش برای حل رمز و راز این پازل، لذتها برد. تمام آن چه که او برای بررسی و اندیشیدن به جهان هستی به آن نیاز داشت، ارزشمندترین ابزار علمی بود: قوهی تخیل! گفته بود: “تخیل از دانش مهمتر است.”
رویای مهاتما گاندی این بود: رسیدن به آزادی از مسیری غیر از خشونت. برند فردی او بازتاب سبک زندگیاش، اخلاق و رفتارش بود که از رویایش نشأت میگرفت. او کسی بود که با سادگیاش و ارادهی قویاش، در استقلال هند از امپراطوری بریتانیا، نقش چشمگیری ایفا کرد. او به سادهزیستی باور داشت. او به دنیا ثابت کرد که آزادی را میتوان از راههای بدون خشونت به دست آورد. آلبرت انیشتین دربارهی گاندی میگوید: نسلهای بعدی به سختی باور خواهند کرد که روزگاری چنین موجودی از گوشت و پوست بر روی زمین میزیسته است.
همهی این افراد:
- رویای اصیل، متناسب، پرمعنا، هیجانانگیز، الهامبخش، پایا و جاهطلبانهی خود را شناخته و ارتقا دادند.
- به رویای خود با عشق و اشتیاق پاسخ داده و برای دیگران ارزشآفرینی کرده بودند.
- آن چه را که موجب منحصربهفرد بودنشان میشد/میشود را شناختهبودند/شناختهاند.
- نبوغ خود را تشخیص داده و شناختهاند و تلاش کردند محدودیتهای خود را از بین ببرند.
- با دنبال کردن رویاهای خود و با انجام کارهایی در راستای آنچه بدان عشق میورزند، به موفقیت رسیدهاند.
- خود را باور کردند و جسارت دنبال کردن رویاهایشان را دارند و بر این اساس بهترین عملکرد را داشتهاند و استثنایی ظاهر شدهاند.
2- برند فردی خود را تعریف و تنظیم کنید: این فاز شامل تعریف و تنظیم یک وعدهی برند فردی است که اصیل، متمایز، متناسب، متقاعدکننده، جاهطلب و به یاد ماندنی باشد. وقت بگذارید و بیانیهی برند فردی خود را بنویسید؛ بیانیهای که با آرزوهای فردی شما هماهنگ باشد و یک داستان متقاعده کننده و مناسب برای ترویج برند خود تنظیم کنید؛ برندی که شما باشید! پیش از هر چیز باید یک تحلیل SWOT فردی انجام دهید و پس از تمرین تنفس و سکوت، خود را ارزیابی کنید (شکل ۲).
نتیجهی این تحلیل، تعریف سبک زندگی فردی شما خواهد بود. این تحلیل به آرزوی فردی شما و مقاصد برندتان ارتباط دارد. مقاصد برندتان تعیین میکنند که برند فردی شما قرار است چه کاری انجام بدهد. تمام اینها ممکن است با چهار دورنمایی که پیش از این اشاره شد در ارتباط باشند: درونی، بیرونی، دانش و یادگیری و مالی. همچنین باید با مشخص کردن تخصصتان، تنها بر روی یک استعداد اصلی خود متمرکز شوید. خدمات ویژهای که ارائه میدهید، ویژگیهای خود را و گرایش اصلیتان که به شما جهت میدهد را تعریف کنید.
در نهایت مخاطب (دامنهی مخاطبان) خود را تعیین کنید و ببینید اصلیترین نیازهای آنها کداماند. بیانیهی برند فردی شما شامل آرزوهای فردی، مقاصد برند، تخصص، گرایش کلی خدمات، و دامنهی بازار شماست. همچنین شامل پیشنهاد ویژهی برند شما نیز هست. گام بعدی در فاز دوم، تعریف داستان برند فردی است (elevator pitch)، که جوهرهی تمام آن چیزی است که قصد دارید دربارهی برند فردیتان بگویید تا واکنش احساسی مثبتی دریافت کنید. در نهایت باید لوگوی فردی خود را طراحی کنید که نمادی گرافیکی و نمایندهی برند شماست.
۳- کارت امتیاز متوازن فردی (PBSC) خود را تنظیم کنید: آرزوهای فردی و برند فردی مادامی که برای تحققشان کاری نکنید، ارزشی ندارند. بنا بر این در این فاز تأکید بر روی ایجاد یک اکشن پلن منسجم و کاملاً متعادل بر اساس آرزوها و برند فردی شماست تا به مقاصد خود در زندگی و مقاصد برندتان دست پیدا کرده و عناصر منفی را حذف کنید. این یعنی تبدیل آرزوها و برند فردی به PBSC (action). به یاد داشته باشید که: چشم انداز بدون عمل، هذیان است و برند فردی بدون بهبود مستمر خودتان بر اساس PBSC بسیار سطحی است و به توسعهی پایدار پتانسیلهای شما و به موفقیت بازاریابی ختم نخواهد شد.
PBSC شما شامل عوامل کلیدی موفقیت فردی شماست که با آرزوها و برند فردی شما و مقاصد، معیارهای سنجش عملکرد، اهداف و اقدامات بهبود متناظر با آن در ارتباط است. PBSC چهار جنبه دارد: داخلی، خارجی؛ دانش و یادگیری، مالی. PBSC شما آرزوهای فردی و برند فردی شما را به شیوهای کلنگر و متعادل، به مقاصد، مایلاستونها و اقداماتی برای بهبود تبدیل میکند که قابل مدیریت و اندازهگیری هستند. به BPSC نیاز دارید تا پیوسته خود را بر مبنای آرزوها و برند فردی، مدیریت کنید و بهبود ببخشید. ابزاری است ارزشمند که میتوانید از آن برای مدیریت و تسلط بر خود و برند خود بهره ببرید.
میتوانید فعالیتهای خود را برای رسیدن به مقاصدتان سازماندهی کنید، پیشرفت خود را بسنجید، اطلاعات کلیدی برند را جمعآوری کنید، در زندگی خود و برندتان کند و کاو کنید، مسیرهای شغلی جدید تعریف کنید، شبکههای ارتباطی ایجاد کنید، دستاوردهای کلیدی خود را اندازهگیری کنید و گزارش بدهید.
۴- اجرا و ترویج آرزوهای فردی، برند فردی و کارت امتیاز متوازن فردی: آرزوی فردی، برند فردی . PBSC مادامی که تحقق پیدا نکنند ارزشی ندارند. به همین دلیل گام بعدی، اجرا، تثبیت و ترویج اینهاست. باید برندتان را با عشق و اشتیاق به تصویر بکشید، به تغییرات متعهد باشید و ارزش درک شدهی خود را، در وجود خودتان و در بازار، به طور مستمر گسترش و بهبود بدهید. علاوه بر اینها باید برای خود اعتبار ایجاد کنید و در زمینهی فعالیت خود به یک خبره تبدیل شوید.
با استفاده از کانالهای رسانهای مختلف خود را به دیگران بشناسانید و کاری را انجام دهید که با برند فردی و ارزشهای شما همخوانی داشته باشد، خود را در بخشهایی از زمینهی فعالیتتان که ضعیف هستید، تقویت کنید. برند خود را پیوسته و متناوب بازاریابی کنید، در مورد افرادی که با آنها سر و کار پیدا میکنید با هوشیاری تصمیمگیری کنید، به وعدهی برند خود عمل کنید و خلاصه این که: حرف و عملتان یکی باشد.
برای راهنمایی شما در این فرآیند، نوعی چرخه ی یادگیری طراحی شده با نام plan-deploy-act-challenge (PDAC) که باید به دقت دنبال شود. بسیار مهم است که اجازه دهید آگاهی از برند شما به تدریج اتفاق بیفتد. زندگی بر اساس برند و آرزوهای فردی و PBSC، با استفاده از چرخهی PDAC، منتهی میشود به آگاهی از خود، لذت، عزت نفس و شادی. عزت نفس یعنی چه برداشتی از خودتان دارید و برندینگ فردی یعنی دیگران چه برداشتی از شما دارند.
وقتی برند فردی خود را اجرا و معرفی کردید، یادتان باشد که باید از آن نگهداری کنید. باید وعدهی برندتان را در طول مسیر پالایش کنید و ببینید کدام بخش اثربخشی دارد و کجایش اثربخش نیست، و تنظیمات لازم را انجام دهید. این پالایش در پرتو دیدگاههای جدید، چالشها و تجربهها اتفاق میافتد. همیشه برندهایی هستند که جای خالی شما را در بازار پر کنند. هر چه بیشتر برند خود را تقویت، تثبیت، حمایت و ترویج کنید، موفقتر خواهید بود. برای مواجهه با هر چالش جدید، پس از هر درس جدیدی که میاموزید، و با رشد خودتان و برندتان، باید برند را به روز کنید. چرخهی PDAC را بارها و بارها تکرار کنید. اگر بر اساس این رویکرد اصیل برند خود را بسازید، افراد و فرصتهایی را جذب خواهید کرد که به بهترین شکل مناسب شما هستند و با مقاصد شما و برندتان ارتباط دارند. ترکیب اثربخش این چهار ابزار و فاز، یک برند فردی اصیل، قدرتمند و قابل اعتماد خواهد ساخت.
همانگونه که در شکل میبینید، مدل برندینگ فردی دارای چهارچرخ است که با یکدیگر ارتباط درونی دارند و باید در جهت درستی بچرخند تا چرخ بزرگ برندینگ فردی با موفقیت در جهت درستی به جلو برود. این مدل به ما میگوید که شیوهی اجرای اثربخش برندینگ فردی چیست و همچنین درون-وابستگی میان جنبههای مختلف چگونه اتفاق میافتد. پس از پایان یافتن آخرین فاز، چرخه مجدداً برای پالایش آرزوهای شخصی، برند شخصی و PBSC به راه میفتد. با این کار میتوانید رفته رفته عملکرد برندتان را بهبود ببخشید و هم خودتان راضی شوید و هم دیگران. با پیش گرفتن این رویکرد میتوانید به تدریج دوستان، خانواده، همکاران و مشتریانتان را راضی نگه دارید. در واقع طی روندی مستمر هم خود را شاد خواهید کرد و هم اطرافیانتان را.
این مدل یک فهرست خُرد شده ارائه میدهد و یک نقشهی کلی برای ساخت، اجرا و ترویج یک برند فردی اصیل، مناسب، منسجم، دقیق، پرمعنا، کاملاً شفاف و به یاد ماندنی، که کلید موفقیت برند است. رویکرد حاضر بر این تأکید دارد که خود را بیشتر درک کنید و نیازهای دیگران را بشناسید و در حالی که با ارزشهای خود روراست هستید، پیوسته خود را بهبود بدهید و بر اساس سفر برندینگ فردی، رشد و پیشرفت را در زندگی خود تجربه کنید. نوعی از زندگی که با این سیستم سازگار است، سفری است به منِ درون، یعنی جایی که نبوغ، ارزشها، امیدها و رویاها و الهامها در سکوت انتظار میکشند تا کشف شوند.
ابزارهای کاربردی مرتبط، راهنمای شما خواهند بود تا مراحل طراحی و اجرا و ترویج برند خود را با اثربخشی بالا به انجام برسانید، برند خود را با عشق و اشتیاق به تصویر بکشید، ارزش ادراک شدهی خود را در بازار توسعه دهید، در زمینهی کاری خود به یک خبره تبدیل شوید و در صنعت مربوطه به اعتبار و شهرت خوبی برسید. این رویکرد کلنگر موجب می شود نگاهی هدفمند و اصیل به زندگی خود داشته باشید و نقشهی راهی برای خود بسازید تا طی آن بتوانید نبوغ و رویاهای خود را به اهداف کوتاهمدتِ قابل اندازهگیری و قابل مدیریت تبدیل کنید.
همسو کردن برند فردی با خودتان
با همسو کردن برند فردیتان با خودتان، بستری پایدار به وجود خواهد آمد برای تبدیل شدن به فردی قابل اعتماد، معتبر و کاریزماتیک. آن چه واقعاً هستید، دغدغههای واقعیتان و علاقه و اشتیاقتان را باید بتوان در برند فردیتان دید و باید رفتار و کردارتان با آن همسو باشد، یعنی باید خودتان باشید، تا بتوانید اعتماد دیگران را جلب کنید.اگر مردم باور کنند که خود واقعیتان هستید و شاهد این باشند که با باورهایتان روراست هستید و همسو با خودِ واقعیتان رفتار میکنید، سریعتر به شما اعتماد خواهند کرد. اعتماد وقتی به وجود میآید که ارزشهای شما با گرایشها و اقداماتتان مرتبط باشد. نتیجهی این فرآیند برندسازی، یک هویت برند فردی است که تقلبی نیست، سطحی نیست، خودخواهانه هم نیست و تنها بر خواستههای شخصی متمرکز نشده و کسبوکاری کثیف نیست.
همسو کردن برند فردی با برند شرکتتان
با همسو کردن برند فردی کارمند با برند شرکت، بهترین ترکیب میان کارمند و شرکت به وجود میآید. این کار بر روی یکپارچهسازی و اتحاد کارمندان تأثیر میگذارد. این سیستم نوعی ابزار اثربخش به دست میدهد برای تهییج کارمندان و این که حس کنند به حساب آورده شدهاند و تکریم شدهاند و آنچه میکنند برای شرکت ارزشمند است. بدین وسیله میتوان به کارمندان انگیزه داد تا متعهد شوند و روی فعالیتهایی تمرکز کنند که برای کارفرما ارزش ایجاد میکند.این رویکرد مشارکت نیروی کاری و سطح شادمانی آنها را بالا میبرد و بستری از صلح و پایداری برای رشد و خلاقیت میسازد و زندگیِ جاری در شرکت تبدیل به تجربهای همآهنگ میشود. فرآیند همسو سازی فرصتی است برای ایجاد اشتیاق، تعهد قلبی، خود-جهتدهی و انگیزش (که اغلب وجود ندارد) در شرکت. آشنایی با خواستهها و برند شرکت، اصلیترین محرک برای کارمندان است تا بتوانند خود را وقف مقاصد شرکت کنند و پتانسیل خود را به بالاترین حد ممکن برسانند.