مزایای برندینگ
- تاریخ :
- دسته بندی : فروش برند مقالات
- بـازدید : 436
- نظـرات : 0
- نـویسنده : admin2
مزایای برندینگ
به دلیل تأثیر مهمی که برندینگ بر کل شرکت دارد، برای هر کسبوکاری لازم و ضروری است. از جمله مهمترین منافع برندینگ میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- برندینگ، آگاهی و توجه نسبت به کسبوکار را افزایش میدهد: مهمترین خاصیت برندینگ برای هر کسبوکار، افزایش آگاهی مردم و معروفیت کسبوکار است.
- برندینگ، ارزش کسبوکار را بالا میبرد: برندینگ با شناساندن هرچه بیشتر و تقویت جایگاه برند، آن را به فرصت جذابتری برای سرمایهگذاری تبدیل میکند.
- برندینگ باعث جذب مشتریان جدید میشود: برندینگ باعث مثبتتر شدن هر چه بیشتر برداشت و تداعیات مردم نسبت به برند میشود و با تقویت حس اعتماد مردم احتمال خرید و ارجاع دیگران را افزایش میدهد.
- برندینگ عاملی در جهت تقویت رضایتمندی و افتخار کارکنان به کسبوکار است: طبیعتاً شخصی که برای برندی کار میکند که شناختهشدهتر است و مردم بیشتر به آن علاقهمند هستند، رضایت و علاقه بیشتری نسبت به کار خود دارد. این رضایت به نوبه خود باعث ایجاد حس تعلق و اشتیاق به کار و در نتیجه، افزایش بهره وری میشود.
عناصر برندینگ
برندینگ صحیح متضمن درک مفاهیمی تحت عنوان «عناصر برندینگ» (Branding Elements) است که در اینجا به آنها اشاره میکنیم:
• نام برند: بخشی از برند که به آن هویت گفتاری میدهد؛ دقیقاً مانند اسم یک انسان.
• صفات برند (Brand Attributes): ویژگیها و خصوصیات یک برند؛ ارزشهای اصلی برند. بهعنوان نمونه، برای اینکه یک برند قدرتمند باشد باید دارای ویژگیهایی مانند انسجام، جذابیت، اعتبار و ثبات باشد.
• تداعیات برند (Brand Association): تداعیات برند آن دسته از صفات برند است که با تصور برند به ذهن مشتری خطور میکند.
• هویت برند (Brand Identity): احساسی که سازمان نسبت به برند خود دارد. اساساً هویت برند دیدگاهی است که شرکت نسبت به برند خود دارد و میخواهد همان دیدگاه را در ذهن مخاطب ایجاد کند.
• تصویر برند (Brand Image): تصویر یا تصوری است که از برند در ذهن مشتریان وجود دارد؛ به عبارت دیگر، درک یا برداشت آنها از برند است.
• شخصیت برند (Brand Personality): برندها هم بهمانند انسانها طرز رفتار و سخن گفتن خاص خودشان را دارند. اساساً شخصیت برند ویژگیهای شخصیتی و انسانی برند است؛ مانند صداقت، تجمل گرایی، مهرورزی و موارد مشابه.
• صدای برند (Brand Voice): روش سخن گفتن برند با مشتریان خود. انسجام، استمرار و تمایزی که در صدا یا لحن برند وجود دارد باعث میشود که مشتری بتواند برای آن جایگاه خاصی در ذهن خود (در مقایسه با رقبا) در نظر بگیرد. صدای برند به برند شخصیت میدهد.
• جایگاهیابی برند (Brand Positioning): جایگاه برند در مقایسه با رقبا کجاست؟ جایگاه برند، موقعیت خاص برند در بازار یا ذهن مشتری است و در جایگاهیابی تلاش میکنیم تا جایگاه برند را تقویت کرده و تثبیت کنیم.
• تجربه برند (Brand Experience): تجربه مشتریان و مصرف کنندگان در هنگام جستجو، خرید یا استفاده از برند. تجربه برند مواردی مانند پاسخها و احساساتی که برند در تعاملات مشتری با خود به وی انتقال میدهد را در بر میگیرد.
• آگاهی از برند (Brand Awareness): میزان آشنایی مصرف کنندگان با برند.
• یادآوری برند (Brand Recall): یادآوری برند به معنای توانایی مشتریان برای به خاطر آوردن برند در هنگامی است که محصولات مرتبط با آن ذکر میشود. بهعنوان مثال، هنگامیکه از نوشابه صحبت میکنیم فوراً به یاد کوکاکولا میافتیم.
• شناخت برند (Brand Recognition): شناخت یا تشخیص برند، به توانایی مصرفکننده در شناسایی برند در موقعیتی اشاره دارد که درباره برند از وی سؤال میشود یا محصولات آن برند به او نشان داده میشود. بهعنوان مثال، یک محصول به شما نشان داده میشود و از شما میپرسند که آیا آن را قبلاً دیدهاید یا اسمش را به خاطر میآورید یا خیر.
• ارزش برند (Brand Value): منظور از ارزش برند، ارزشی است که ورا و ماورای محصولات ملموس خود دارد. به زبان ساده، مشتری برای دریافت محصول برند حاضر است که چه مقدار پول بیشتری بپردازد؟
• ارزش ویژه برند (Brand Equity): تأثیر برند در تصمیم مشتری برای خرید؛ ارزش ویژه برند مجموعهای از نقاط قوت و ضعف مرتبط با برند است که به ارزش ارائه شده توسط یک محصول اضافه کرده یا از آن کم میکند. از طریق ارزش ویژه برند و به واسطه تداعیات، رویکرد و نظر مشتری نسبت به برند، کسبوکار تحت تأثیر قرار میگیرد. تخمین ارزش ویژه برند کار دشواری است.
• مدیریت برند (Brand Management): فرآیند مدیریت و مراقبت از برند.
• فرهنگ برند (Brand Culture): نظریهای مبنی بر اینکه عملکرد برند مانند یک فرهنگ است و ارزشها، دستورالعملها و باید و نبایدهای خاص خودش را دارد.
• وعده برند (Brand Promise): منافع و تجربهای که یک کسبوکار وعده تداعی آن با برند را میدهد.
• پیام برند (Brand Message): پیامی که به واسطه آن وعده برند بیان میشود.
• سفیر برند (Brand Ambassador): فرد یا گروهی که برای تجسم و جلوه دادن به برند به کار گرفته میشود.
• نقاط تماس برند و مشتری (Touch Points): منظور از نقاط تماس، موقعیتهایی است که برند و مشتری در آن با هم تعامل دارند.
• داستان برند (Brand Story): روایتی از تاریخچه برند به همراه اتفاقات و احساساتی که به برند شکل داده و توسط آن به وجود آمده است.
• شکاف یا لغزش برند (Brand gap): فاصله بین وعدههای برند و عملی که در نهایت انجام میدهد.
• تعمیم برند یا بسط برند (Brand extension): فراتر رفتن برند از اصل خود و ورود به حیطههای جدیدتر؛ مانند گوگل که کار خود را بهعنوان یک موتور جستجو آغاز کرد و در حال حاضر سرویسهای متعددی، مانند ایمیل، سیستم عامل موبایل و تبلیغات را عرضه میکند.
برندینگ چه افرادی را تحت تأثیر قرار میدهد؟
برندینگ علاوه بر مصرف کنندگان، بر افرادی مانند کارکنان و سهامداران نیز تأثیر میگذارد:
1. مصرف کنندگان: هنگامیکه مصرفکننده در تصمیمگیری برای انتخاب تولیدکننده محصول مورد نظر دچار تردید میشود، برندینگ و برند در تصمیمگیری نهایی به او کمک میکند.
2. کارکنان/سهامداران/همکاران: استراتژیهای صحیح و کارآمد برندینگ علاوه بر کمک به مشتریان در جهت تمایز قائل شدن بین محصولات و انتخاب در هنگام تردید، بهطورکلی به شهرت و معروفیت برند نیز کمک میکنند. در واقع، برندینگ دامنه متنوعی از افراد، از مصرف کنندگان گرفته تا کارکنان، سرمایهگذاران، سهامداران، تأمینکنندگان و توزیعکنندگان را تحت تأثیر قرار میدهد. بهعنوان مثال، اگر یک برند را دوست نداشته باشید یا به مذاقتان خوش نیاید، بعید است که به کار کردن برای آن رغبتی داشته باشید. از طرف دیگر، اگر احساس مثبتی نسبت به برند داشته باشید به همکاری با آن اشتیاق خواهید داشت.
انواع برندینگ
برندینگ انواع مختلفی دارد که از جمله مهمترین آنها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
• برندینگ اسمی (Name Brand Recognition): در این نوع از برندینگ، شرکت برای بازاریابی و فروش محصولاتش از قدرت نام برند خود استفاده میکند. معمولاً استفاده از این نوع برندینگ برای شرکتهای مطرح و جاافتاده مناسب خواهد بود. در این روش شرکت مزبور میتواند از لوگو، شعار یا رنگهای خاص برند خود کمک بگیرد. بهعنوان نمونه، شرکتهایی مانند کوکاکولا، اپل و مرسدس بنز محصولات خود را با تمرکز بر نام برند خود عرضه میکنند.
• برندینگ منفرد (Individual Branding): گاهی شرکتهای بزرگ محصولاتی را عرضه میکنند که مستقل از شرکت مادر، برند خاص خودشان را دارند. بهعنوان مثال، ماست سِوِن محصولی است که برندینگ آن تقریباً بهصورت مجزا از شرکت تولیدکننده آن انجام شده است.
• برندینگ نگرشی (Attitude Branding): در برندینگ نگرشی، خود محصول در ماهیت و تجربهای که رقم میزند محو میشود. بهعنوان مثال، برند نایکی (Nike) در سال 2015 میلادی بهعنوان یکی از ارزشمندترین برندهای ورزشی سال انتخاب شد. همین خبر باعث شد که این برند، فارغ از نوع و کیفیت محصولات خود با ورزش و کیفیت تداعی شود. برندینگ اپل نیز از نمونههای بارز این نوع از برندینگ محسوب میشود.
• برندینگ بدون برند (No-brand Branding): برندینگ بدون برند یک روش مینیمالیست و خاص است که معمولاً برای محصولات سادهای انجام میشود که طراحی نسبتاً ثابتی دارند. در این روش مهمترین مؤلفه در برندینگ سادگی است.
• توسعه برند (Brand Extension): برندینگ به وسیله توسعه برند هنگامی اتفاق میافتد که یک برند وارد یک بازار جدید میشود. بهعنوان مثال، اگر یک شرکت تولیدکننده کفش ورزشی وارد حوزه تولید لباس ورزشی شود، به طور خودکار هویت برند خود را به محصولات جدیدش انتقال میدهد.
• برندینگ برندهای فروشگاهی: برندهای فروشگاهی یا لیبل شخصی (Private Labels) برندهایی هستند که معمولاً عرضه آنها محدود به سوپرمارکتهای خاص است (مثل ماستهای خانگی). این برندها با عرضه محصولات ارزانتر و باکیفیتتر تلاش میکنند تا با تولیدکنندگان بزرگ رقابت کنند.
• برندینگ از طریق جمع سپاری (Crowdsourcing): در این روش برای شکل دادن به برند از مردم کمک گرفته میشود؛ لذا مشتریان فرصتی برای حضور در فرآیند نامگذاری برند پیدا میکنند و همین باعث جلب علاقه شخصی آنها به محصول خواهد شد.
مؤلفههای مهم در برندینگ
پیش از هرگونه سرمایهگذاری بر روی برندینگ لازم است که از عوامل مهم و مؤثر بر برند و برندینگ آگاه باشید. از جمله مهمترین عوامل مؤثر در برندینگ موفقیتآمیز میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- هدف و نیت شرکت: هیچ بعید نیست که هدف برند خود را چیز سادهای مانند تمایل به کسب درآمد یا موفق شدن در نظر بگیرید؛ اما شرکتهای موفق در برندینگ نیروی محرکهای دارند که از این موارد ساده و بدیهی فراتر میرود و باعث تمایز آنها از رقبایشان میشود.
- انسجام و یکپارچگی: پس از انتخاب هدف بهعنوان نیروی محرکه شرکت باید بر اصول بنیادین خود تمرکز داشته باشید و همواره انسجام هویت برند خود را به نحوی حفظ کنید که از دید مخاطب آشنا به نظر برسد. توجه داشته باشید که آمار نشان میدهد که برندهایی که این اصل را رعایت میکنند 4 برابر در مبحث آگاهی از برند موفقتر هستند. برای ایجاد انسجام باید هر کاری که برای برندینگ انجام میدهید را ارزیابی کنید و از خودتان بپرسید که آیا با تصویری که میخواهید از برند خود ارائه کنید هماهنگی دارد یا خیر. بهعلاوه، با تدوین یک راهنما یا مجموعهای از قواعد میتوانید خط مشی خود را مشخص کنید.
- ارتباط عاطفی: مشتریان در تصمیمگیری برای خرید بیشتر از آنکه منطقی باشند به عواطف و احساسات خود تکیه میکنند. توجه به عواطف عاملی است که برندینگ خوب را به برندینگ عالی تبدیل میکند. اگر بتوانید روشی برای ارتباط عمیقتر با مشتریان پیدا کنید، میتوانید حجم و کیفیت تعاملات را افزایش دهید و به روابط پایدارتری شکل بدهید.
- توانمندسازی و کمک گرفتن از کارکنان: علیرغم نقش مهم مشتریان در برندینگ، کارکنان شرکت شما هم گروه دیگری هستند که غالباً نقش آنها در این زمینه نادیده گرفته میشود. طبیعتاً اگر چندین نفر درباره یک شرکت سخن واحدی داشته باشند، اثر آن بهمراتب از یک صدا بیشتر خواهد بود. بهعلاوه، آمار حاکی از آن است که کمک گرفتن از کارکنان شرکت میتواند تا 561 درصد دامنه دسترسی به پیامهای برندینگ و بازاریابی را افزایش دهد؛ ضمن اینکه حمایت کارکنان به این معنی است که آن فرهنگ و ارزشهایی که داعیه آنها را دارید عملاً در شرکت شما وجود دارد.
فرآیند برندینگ
برندینگ را میتوان به روشها و از مسیرهای مختلفی انجام داد. ما در اینجا به یک فرآیند 8 مرحلهای اشاره میکنیم که اگرچه به طور خلاصه و به زبان ساده بیان شده، اما تمامی آنچه که برای برندینگ مؤثر باید انجام بدهید را بهخوبی پوشش میدهد:
1. مشخص کنید که هدف برندینگ دقیقاً چیست (برندینگ محصول یا سازمان؟) و آیا هدف فقط یک برند است یا یکی از برندهای سازمان.
2. برای گردآوری همه اطلاعات لازم درباره محصول و بازار رقابتی آن تحقیق کنید.
3. با تعریف آنچه که برند شما را منحصر به فرد میکند و خلأهایی که در بازار و در ذهن مشتریان پر خواهد کرد، جایگاه آن را مشخص کنید.
4. با مشخص کردن آنچه که برند شما نمایانگر آن است، مزایای خاصی که ارائه میکند، ارزشی که وعده آن را میدهد و تصویری از آن که در همه چیز، از پیامهای بازاریابی گرفته تا طراحی محصول و تجربه مشتری باید جاری و ساری باشد برندتان را تعریف کنید.
5. به هویت برند خود شکل بدهید. در این قسمت باید مواردی مانند لوگو یا نماد، طرح وبسایت، طراحی محیط داخلی و خارجی، پوشش کارکنان، بستهبندی محصول، نوع رنگها، شکلها و حتی فونت مورداستفاده و موارد مشابه را مشخص کنید. در اینجا در مورد هر کدام از این مؤلفهها توضیحاتی را ارائه میکنیم:
طرح لوگو یا نماد برند
طرح لوگوی برند یکی از برجستهترین عناصر هویت هر برند محسوب میشود. لوگو بهعنوان یکی از عناصر هویت بصری برند معمولاً به شکل یک تصویر (لوگومارک، مانند لوگوی اپل) یا لوگوی متنی (لوگوتایپ، مانند لوگوی گوگل) یا ترکیبی از این دو طراحی میشود. طراحی لوگوی برند کار بسیار حساس و دشواری است.
لوگوی برند علاوه بر زیبایی باید ویژگیها زیر را نیز داشته باشد:
- متناسب باشد: لوگوی برند باید با شرکت مربوطه، کاری که انجام میدهد و نقطه تمرکز و ارزشهای اصلی آن هماهنگی داشته باشد.
- ساده و ماندگار باشد: اگرچه که شاید برخی بر این باور باشند که هرچه زرق و برق یا پیچیدگی لوگو بیشتر باشد بهتر است، اما یک لوگوی خوب و ماندگار معمولاً طرح سادهای دارد که با گذشت زمان از مد نمیافتد.
- متمایز باشد: لوگوی برند باید به نحوی طراحی شود که کاملاً با لوگوهای شرکتهای دیگر تفاوت داشته باشد.
- تطبیقپذیر باشد: لوگوی برند باید در پسزمینههای مختلف رنگی و سیاهوسفید و با کوچک یا بزرگ شدن آن درست و واضح به نظر برسد.
کلمات کلیدی :
فروش, برند, فروش برند, فروش علامت, فروش لوگو, فروش برند شوينده, فروش برند غذايي, فروش نام تجاري, فروش برند آرايشي, فروش برند لوازم خانگي, برند فروشي